شرح متن سومري « سرود آفرينش» و ترجمة تركي و فارسي آن
عادل ارشادي فر
مقدمه:
اين سرود سومري را كه در هزاره دوم قبل از ميلاد (و قطعا در نيمه اول آن) درباره خلقت انسان سروده شده، «فرانسيس و. گالپين» در كتاب بسيار نفيس خود «موسيقي بين النهرين» آورده است. اين كتاب كه توسط محسن الهاميان به زبان فارسي ترجمه شده، توسط دانشگاه هنر منتشر گرديده است. به نوشته «گالپين» اين سرود از هفتاد و يك بيت تشكيل شده و ايشان متن سومري آن را همراه با ترجمة انگليسي آن ارائه كرده است. از آن جايي كه متن اين سرود در مطالعه زبان سومري بسيار ارزشمند است و قطع نظر از ارزشهاي بسيار والاي ادبي آن، مطالعه اين متن در فهم زبان تركي باستان بسيار سودمند ميباشد، بر آن شدم كه اين متن را با مراجعه به اصل متن «گالپين» در كتاب موسيقي بين النهرين منتشر كنم. پيش از ارائه متن و شرحي كه در پايان متن داده خواهد شد لازم ميدانم موارد ذيل را به اطلاع خوانندگان عزيز برسانم :
1ـ كوتاهي و بلندي ابيات مربوط، به متن «گالپين» است و من در اين مورد عينا از متن ايشان تبعيت كردهام.
2تقطيع ابيات به صورتي كه در متن آمده، مربوط به « گالپين» است، اگر چه رعايت آن در كار ترجمه، خالي از اشكال نيست. مثلا تركيب «انكي دينقير» در تقطيع ايشان منفصل شده و واژة «انكي» در آخر بيت هفتم و «دينقير» در اول بيت هشتم آمده است و هم چنين تركيب (يا به تعبير ديگر جمله) « انليل دينقير» به همان ترتيب در ابيات 67 و 68 منفصل شده و بين آنها فاصله افتاده است.
3ـ (g) سومري را مي توان (ق) يا (گ) تلفظ كرد : ( دينگير = دينقير / گاگال = قاقال) و (h) سومري را نيز ميتوان (خ) يا (ح = ه) تلفظ كرد : (نين ماخ = نين ماه / خگال = هگال) . (s) سومري را هم ميتوان (س) يا (ش) تلفظ نمود و ايضا (M) سومري را هم ميتوان (م) يا (ن) قرائت نمود: (آما = آنا) .اين قواعد صوتي را سومرشناسان تصويب كرده و به رسميت شناختهاند و در متون ترجمه شده به فارسي، مكرر به اين موارد برخورد ميكنيم. ضمنا مصمت ( s = س) سومري در بعضي موارد به صورت ( z= ز) ادا ميشود مانند : (آپسو = آبزو) .
3ـ ترجمه فارسي متن از آن آقاي محسن الهاميان است، و ترجمه تركي متن نيز از آن اينجانب.
من در ترجمة تركي، سياق كلام را متوجه متن فارسي كردهام و كوشش كردهام كه در عين حال متن تركي نيز حالت موزون و شعريت خاص خود را پيدا كند.
4ـ قرائت متن سومري از روي آوانگاري آقاي «گالپين» بوده است . قرائت و ثبت كلمات در متن من دقيقا از متني كه دانشگاه هنر منتشر نموده، پيروي كرده است.
5ـ من در متن تركي املاي واژه «دينقير» را بدان سبب «تانقري = تانگري» (واژة امروزي تانري) آوردهام كه تعمد خود را درباره وجود اين واژة كهن پنج هزار ساله تركي به معني «خدا» را در زبان سومري نموده باشم. و اين كار دور از اصول هم نيست، زيرا كه نون غنه (نق = نگ) در اين واژه از دوره تركي باستان (سنگ نبشتههاي اورخون و يئني سئي) تا عصر افشاريه (فرهنگ سنگلاخ استرآبادي) معمول بوده و در همين ماخذ اخير، اين واژه به لهجة جغتايي به صورت «تينكري = tinkri) آمده است. به عبارت كوتاه ديفتونگ (نق =نگ) در واژة تانقري عامدا رعايت شده است.
6ـ ترجمه فارسي محسن الهاميان متوجه متن انگليسي بوده و از سياق كلام متن انگليسي تبعيت شده است و در ترجمه انگليسي «گالپين» از متن سومري نيز ترتيب كلمات به همان صورتي كه در متن سومري ديده ميشود رعايت نشده است، بنابراين خواه ناخواه در ترجمه تركي من نيز ترجمه كلمات به ترتيب متن اصلي نبوده است. اين معني را با ذكر مثالي روشن ميكنم: مثلا در بيت 55 متن سومري (خا/موشِن – نِ – تا ـ آ) ماهي و پرنده را بعد از واژه گوسفند آورده است به اين ترتيب : « sheep and fish and bird»و مترجم فارسي نيز به پيروي از همين ترتيب آنرا « گوسفندان و ماهيها و پرندگان» آورده است. من نيز چون از متن فارسي تبعيت كردهام آن را به صورت «قويونلار، باليقلار و قوشلار» آوردهام در حالي كه متن اصلي (سومري) بايد به صورت «باليقلار، قوشلار و قويونلار» ترجمه ميشد. غرض از تاكيد بر روي اين بند، اين است كه علاقمندان به يادگيري مفردات سومري، با توجه به ترجمههاي تركي و فارسي حاضر، دچار سهو و سردرگمي نشوند.
7ـ تفكيك واژههاي سومري متن ابيات با خط تيره، كار «فرانسيس .و. گالپين» است.
8ـ در تقطيع بيت (64) از جانب «گالپين» تركيب « اِزِن دينقير» از هم منفك شدهاند.
با توجه به وجود خدايي به نام « نين ازِن» در ميان خدايان سومري و با توجه به واژه «دينقير» كه پس از « ِازِن» قيد شده ،من در ترجمه صحيح فارسي و انگليسي اين بيت شك دارم. استنباط من اين است كه تركيب « اِزِن دينقير» در اين بيت به معني «خداي ازن» ميباشد كه ممكن است به مفهوم خداي عيد بوده باشد. در هر حال اين استنباط نياز به تحقيق دارد.
متن سومري « سرود آفرينش» و ترجمه تركي و فارسي آن
بيت 1 : ( اود/ « انكي» ـ تا / تاب ـ قي ـ نا / تيل ـ آ ـ تا ـ اِ ش ـ آ )
ترجمه تركي : اوندا كي جنت و يئر ، ايكي قالارقي ائش ، يارانديلار
ترجمه فارسي : زماني كه بهشت و زمين، زوج ابدي، شكل پذيرفتند،
بيت 2: (دينقير ـ آما / دينقير ـ «اينانا» / قِ ـ اِ ـ نِ/ با ـ سي ـ سيق ـ اِ ـ نِ)
ترجمه تركي : و گؤي تانقريسي] تانريسي[ تانقريلارين آناسي اينانا (ننه) ياراندي
ترجمه فارسي : و ايناناي آسماني، مادر خدايان تولد يافت،
بيت 3 : ( اود / كي ـ قا ـ قا ـ اِ ـ دِ / كي ـ دوٌ ـ دوٌ ـ آ ـ تا)
ترجمه تركي : اوندا كي بليرلي بير يئرده، يئر سريلدي ( دؤشندي) ،
ترجمه فارسي : زماني كه در جاي مقرر، زمين گسترده شد،
بيت 4 : ( اوٌد ـ قيش ـ خا ـ خار/ « انكي» ـ آ / موٌن ـ قي ـ نا ـ اِش ـ آ ـ با)
ترجمه تركي : و جنت يئره اويغون ياراندي؛
ترجمه فارسي : و بهشت در هماهنگي با آن طراحي گرديد؛
بيت 5 : (ا/پا ـ ري / شوٌ ـ سي ـ سا / قا ـ قاـ اِ ـ دِ)
ترجمه تركي : اوندا كي چايلار (سئيلر) و آرخلار بير جيزقي كيمي، دوز آخديلار
ترجمه فارسي : زماني كه راست و مستقيم رودخانهها و جويها مثل خطي جاري شدند،
بيت 6 : ( ايد ـ ايديق نا/ ايد ـ بو اِ نون/ قوٌ ـ نِ ـ نِ / قار ـ اِش ـ آ ـ با)
ترجمه تركي : و دجله (ايديقنا) ايله فرات (بورانون) اؤز ساحيللرين سووارديلار
ترجمه فارسي : و دجله و فرات سواحل خود را سيراب كردند.
بيت 7 : ( « آن» ـ دينقير / « اَنليل» ـ دينقير/ « اوتوُ» ـ دينقير/ «انكي»)
ترجمه تركي : سونرا « آن» تانقري، « انليل» تانقري، «اوتو» تانقري و «انكي» ] تانقري[
ترجمه فارسي : سپس « آن» و «انليل» و « اوتو» و « انكي»
بيت 8 : ( دينقير / قا ـ قال ـ اِ ـ نِ)
ترجمه تركي : تام قدرت لي تانقريلار (تانريلار)
ترجمه فارسي : خداوندان قادر مطلق
بيت 9 : ( دينقير ـ « آن ـ نون ـ نا» / دينقير / قا ـ قال ـ اِ ـ نِ)
ترجمه تركي : گؤي اوزونون توپلوم بؤيوك تانقريلاريلا ( تانريلاريلا)
ترجمه فارسي : با خدايان بزرگ ، « آنوناكي» ،
بيت 10 ؛ ـ بار ـ ماخ / ني ـ تِ/ مون ـ كي ـ دوٌر ـ موٌ ـ آ)
ترجمه تركي : زنگين سارايلاريندا اگلشديلر.
ترجمه فارسي: بر قصر پرشكوه خود نشستند.
اٶز گٶركه ملي سارايلاريندا اه يله شديلر
بيت 11 : ( ني ـ تِ ـ آن ـ اي / شوُ ـ مي ـ نيب ـ قي ـ قي )
ترجمه تركي : بيريسي او بيريسينه بؤيله سؤز آچدي:
ترجمه فارسي : يكي بر ديگري سخنان خود را چنين ادا كرد:
بيت 12 : ( اوٌد / قيش ـ خا ـ خار/ ان ـ كي ـ آ /موٌن ـ قي ـ نا ـ اِش ـ آ ـ با )
ترجمه تركي : ايندي كي جنت و يئرين سينيري بليرله دي ( بللندي)،
ترجمه فارسي : حال كه سرحد بهشت و زمين تعيين گرديده؛
بيت 13 : ( اِ ـ پا / سو ـ سي ـ سا / قا ـ قا ـ اِ ـ دِ)
ترجمه تركي: چايلار ( سئيلر ) و ايرماقلار اؤز چايلاقلاريندا آخيرلار،
ترجمه فارسي: رودها و رودخانهها در مسير خود جاري هستند،
بيت 14 : ( ايد ـ ايديق نا / ايد ـ بورانون)
ترجمه تركي : ]و[ جوشغون حالدا بؤيوك «دجله» و « فرات» چايلاري گئدهرگي ديلر
ترجمه فارسي : طغيان دجله پهناور و فرات بزرگ جاري است،
بيت 15 : ( قوٌ ـ نِ ـ نِ / قار ـ اِش ـ آ ـ با )
ترجمه تركي : و هر بيريسي اؤز بليرلي چايلاغيندا حاصارداديلار
ترجمه فارسي : و هر يك در بستر تعيين شده خود محصورند ؛
بيت 16 : ( آ ـ نام / خِن ـ بال ـ اِن ـ زِن)
ترجمه تركي : باشقا نه آرتيق ايش گؤرمهليييك ؟
ترجمه فارسي : كار بيشتري ميتوانيم انجام دهيم ؟
بيت 17 : ( آ ـ نام / خِن ـ ديم ـ اِن ـ زِن)
ترجمه تركي : هانسي ايش داها قالير ؟
ترجمه فارسي : چه كار ديگري باقي است؟
بيت 18 : ( دينقير / « آ ـ نون ـنا» / دينقير / قا ـ قال ـ اِ ـ نِ)
ترجمه تركي :يئر آلتي تانقريسي ، « آنو ناكي»
ترجمه فارسي : « آنوناكي» خداي زمين زيرين
بيت 19 : ( آ ـ نام / خِن ـ بال ـ اِن ـ زِن)
ترجمه تركي : ايندي نه بويورورسان ؟ ] باشقا نه آرتيق ايش گؤرمهليييك؟[
ترجمه فارسي : حال چه ميگويي ؟ ] كار بيشتري ميتوانيم انجام دهيم؟[
بيت 20 : ( آ ـ نام / خِن ـ ديم ـ اِن ـ زِن )
ترجمه تركي : ايندي بيزدن نه ايستهييرسن ائلييهك؟
ترجمه فارسي: حال از ما چه ميخواهي تا انجام دهيم
بيت 21 : ( دينقير / قا ـ قال ـ اِ ـ نِ / مون ـ سوق ـ قي ـ اِش ـ آ )
ترجمه تركي : بيل كي بوتون يئر تانريلاري آياغا قالخديلار،
ترجمه فارسي : بدان كه خدايان زمين همگي به پا خاستند،
بيت 22 : ( دينقير / « آ ـ نون ـ نا» / دينقير ـ نام ـ تار ـ ري)
ترجمه تركي : تانقري « آنو ناكي» ـ كي بوتون « يازي» لار الينده دير،
ترجمه فارسي : آنوناكي كه تقدير در دستهايش است،
بيت 23 : ( مين ـ نا ـ نِ ـ نِ / دينقير / « انليل» را / مون ـ نا ـ نيب ـ قي ـ قي )
ترجمه تركي : تام قدرتلي « ائليل» تانرييا ، بؤيله دئدي :
ترجمه فارسي : به انليل قادر مطلق پاسخ داد :
بيت 24 : ( اوزو ـ موٌ ـ آ ـ كي / دوُر ـ « آن ـ كي » قِ)
ترجمه تركي : اورداكي جنت و يئر « اوزما» قاتيندا بير بيرينه قوووشور ،
ترجمه فارسي جايي كه بهشت و زمين در اوزما (ارض موعود؟) به هم ميرسند ،
بيت 25 : ( دينقير ـ ناقار / دينقير ـ ناقار/ ايم ـمان ـ تاق ـ اِن ـ زِن )
ترجمه تركي : سن هر ايكي ايشجيل تانريني اؤلدورهجكسن ،
ترجمه فارسي : هر دو خدايان صنعتگر را تو با هم خواهي كشت ،
بيت 26 : ( موٌ ـ موٌد ـ اِ ـ نِ / نام ـ لو ـ قالو / موٌ ـ موٌ ـ اِ ـ دِ)
ترجمه تركي : و اونلارين قانيندان انساني ياراداجاقسان .
ترجمه فارسي : و از خون آنها انسان را خواهي آفريد.
بيت 27 : ( آ ـ قيش ـ قار ـ را / دينقير ـ اِ ـ نِ /كوٌ ـ قار ـ نِ ـ خِ ـ آ )
ترجمه تركي : تانقريلار اونلارين ] اونون[ قوٌللوقچولوغونا قوٌرشاناجاقلار ،
ترجمه فارسي : خدايان به خدمت آنان كمر خواهند بست ،
بيت 28 : ( اوٌد ـ دا ـ اِر ـ شوٌ / اِ ـ سوٌر)
ترجمه تركي : چايلارين قيراغي اونلارين چاليشماسيلا
ترجمه فارسي : كرانه رودخانه با سعي و كوشش آنها
بيت 29 : ( قي ـ دِ)
ترجمه تركي : قوْروناجاق ،
ترجمه فارسي: نگهداري خواهد شد ،
بيت 30 : ( قيش ـ آل / قي ـ ايلا / شوٌ ـ ني)
ترجمه تركي : اونلارين الينده بئل و سبد اولاجاقدير.
ترجمه فارسي : در دستهاي آنان بيل و زنبيل خواهد بود.
بيت 31 : ( قا ـ قا ـ اِ ـ دِ)
ترجمه تركي : تا زنگين ائديلمهيينده
ترجمه فارسي : تا در پر شكوه كردن
بيت 32 : ( اِ ـ دينقير / قا ـ قا ـ اِ ـ نِ)
ترجمه تركي : تانقريلارين ائوين
ترجمه فارسي : خانه خدايان
بيت 33 : ( بار ـ ماخ ـ آ / توم ـ ما )
ترجمه تركي : ايشلهنهلر
ترجمه فارسي : به كار رود ،
بيت 34 : ( آ ـ قار / آ ـ قار ـ ري / قيش ـ خا ـ خار ـ ري )
ترجمه تركي : اكين يئرلري اونلارين ( اينسانلارين ) داشلاريلا سينيرلاناجاق،
ترجمه فارسي : مزارع باسنگهاي ايشان مرزبندي خواهد شد ؟
بيت 35 : ( اوٌد ـ دا ـ اِر ـ شوٌ / اِ / سوٌر)
ترجمه تركي : حاصارلانميش چايلار
ترجمه فارسي : رودخانههاي احاطه شده
بيت 36 : ( قي ـ نا ـ اِ ـ د)
ترجمه تركي : قوروناجاقلار،
ترجمه فارسي : مصون خواهند ماند،
بيت 37 : ( اِ ـ سي ـ سا ـ اِ ـ دِ / زِن )
ترجمه تركي : سولارين آخيني و چايلاقلارين داشلاري
ترجمه فارسي : جريان آب و سنگهاي مسيلها
بيت 38 : ( قي ـ نا ـ اِ ـ دِ)
ترجمه تركي : ال دگمهميش قالاجاقلار ،
ترجمه فارسي : دست نخورده خواهند ماند ،
بيت 39 : ( اِ ـ ليم مو / سوٌد ـ اوٌ/ خي ـ آ)
ترجمه تركي : اكين يئرلري سوواريلاجاق،
ترجمه فارسي : زمينهاي كشاورزي آبياري خواهد شد ،
بيت 40 : ( نو ـ نون ـ اِ ـ دِ)
ترجمه تركي : آغاجلارين يئتيشميش مئيوهسي اولاجاق
ترجمه فارسي : درختان ، ميوة رسيده خواهند داشت.
بيت 41 : ( ايم ـ آم / ايم آم ] ايقي / ايم ـ شي ـ بار ـ ري ـ اِ ـ نِ [ )
ترجمه تركي : جنت اهلي ] گؤز دولو محبتله آشاغي باخديلار [
ترجمه فارسي : بهشتيان ] با چشمان پر محبت به پايين نگريستند[
بيت42 : ( كي ـ اوٌر / سور ـ قي ـ نا ـ اِ ـ دِ)
ترجمه تركي : بئلهليكله اينسانلار بوندان سونرا يئر اوزون ، معنوي و گؤگسل صحنهيه چئويرهجكلر ،
ترجمه فارسي : اين چنين ايشان از اين به بعد زمين را روحاني خواهند كرد ،
بيت 43 : ( قور/ نام ـ مي ـ نيب ـ قوٌـ قوٌر ـ ري )
ترجمه فارسي : و انبارها با محصول خرمن انباشته خواهد شد،
ترجمه تركي : و آمبارلار خيرمن محصولاتيله دولاجاقدير،
بيت 44 : ( ]قيل ـ سا / آب ـ با ـ تا / كوٌر تا / توٌم ـ ما ـ اِ ـ دِ
ترجمه فارسي: ] هم چنين با گنجها ، كه به كثرت در امواج و راهها ديده شدهاند ،
ترجمه تركي : هابئله خزينهلر ، كي بوللوجاسينا دالغالارلاردا و يوللاردا گؤرونهجك
بيت 45 : ( كي ـ دوٌر / كي ـ ناد / سوٌ ـ نِن ـ اِ ـ دِ)
ترجمه تركي : اونداكي خوشبختليك و فيراوانليق هر كؤنولده و هر ائوده يئرلشدي
ترجمه فارسي : زماني كه فراواني در هر قلب و هر خانه حضور يابد
بيت 46 : ( كالام ـ اِ / كا ـ زا ـ لا / زا ـ زال ـ لا ـ اِ ـ دِ[)
ترجمه تركي : و بوتون اؤلكه اهاليسي سئوينجله گولوشدولر: [
ترجمه فارسي : و تمام سرزمين ،با شادي لبخند بزنند :[
بيت 47 : ( آ ـ شا / دينقير / آ ـ نون ـ نا ـ قِ / اِ ـ نِ / شا ـ شار ـ اِ ـ دِ)
ترجمه تركي : بئلهليكله « آنوناكي» نين يوردو ،
ترجمه فارسي : اين چنين سرحدات ، آنوناكي ،
بيت 48 : ( ه ِ ( = خِ) ـ قال / كالام ـ ما / نوٌ ـ نوٌن ـ اِ ـ دِ)
ترجمه تركي: يئر اوزونده ان گؤزل يورد اولاجاق و بو اؤلكه خالقينين خوش بخت چيليگي آرتاجاق ،
ترجمه فارسي : زيبايي در زمين خواهد شد و خوشبختي مردمان افزون ،
بيت 49 : ( اِزِ ن / دينقير ـ اِ ـ نِ/ شوٌ ـ دوٌ ـ آ )
ترجمه تركي : ] و[ گؤكسل شنليكلر تانريلا لاييق كئچيريلهجكدير ،
ترجمه فارسي : جشنهاي آسماني چنان كه بايد برگزار خواهد شد ،
بيت 50 : ( آ / سِد / دِ ـ دِ ـ دا )
ترجمه تركي : آرين و دوٌرو سولاردان الده ائديلميش ( دوزهلميش ) چاخير ايله ،
ترجمه فارسي : با شراب اهدايي به دست آمده از آبي صاف و گوارا ،
بيت 51 : ( اونوٌ ـ قال / دينقير ـ اِ ـ نِ / بار ـ ماخ ـ آ / توٌم ـ ما)
ترجمه تركي : اوْ اوجاليقدا كي تانريلارين بؤيوك عبادتگاهي اوردا قوٌرولوب .
ترجمه فارسي: در آن بلندي كه معبد خدايان در آن برپاست .
بيت 52 : ( دينقير / اوٌ ل ـ لي ـ قار ـ را / دينقير / ني ـ قار ـ را )
ترجمه تركي : تانقري ( تانري ) بركت و بوللوق تانقريسيدير،
ترجمه فارسي : خداوند آراستة نعمت و فراواني است،
بيت 53 : ( موٌ ـ نِ ـ نِ / ني ـ پاد ـ دا )
ترجمه تركي : وارليلارين تانريلاري اونلارا ياراشان و ياراشيقلي تانريديلار.
ترجمه فارسي: خداوندان اغنيا آنچنان كه شايسته اغنياست ، خداونداني شايستهاند
بيت 54 : ( قوٌد ـ اوٌدوٌ / ماش ـ آ نشو )
ترجمه تركي : اونلارين سوروسونون ائركك اينكلري،
تجمه فارسي : گاوهاي نر گله ايشان ،
بيت 55 : ( خا / موٌشِن ـ نِ ـ تا ـ آ )
ترجمه تركي : قويونلار ، باليقلار و قوشلار
ترجمه فارسي : گوسفندان و ماهيها و پرندگان
بيت 56 : ( ه ِ ( = خ) ـ قال / كالام ـ ما / نوٌ ـ نوٌن ـ اِ ـ دِ)
ترجمه تركي : بوتون يئر اوزونده بوللوجا سپهلهنيب ـ گؤرونهجكلر
ترجمه فارسي: در سراسر زمين به فراواني يافت خواهد شد .
بيت 57 : ( دينقير / « اِن ـ اوٌل» ـ / دينقير/ « اِرِش ـ اوٌلِ»)
ترجمه تركي : « انول» و « ارشول » تانريلاري ايچون
ترجمه فارسي : براي خدايان « انول » و « ارشول» ،
بيت 58 : ( كازاق ـ قا ـ ني / زوٌ ـ زوٌر ـ ري)
ترجمه تركي : چيركينليكدن چكينن اينسانلاري دوداقلاريندان گورلو دوعالار سسلهنهجك.
ترجمه فارسي : نمازهاي پر سر و صدا از لبان پرهيزگاران جاري خواهد شد .
بيت 59 : ( دينقير / « آ ـ روٌ ـ روٌ» / نام ـ نين ـ آ / توٌم ـما )
ترجمه تركي : سن ائي « ارورو» تانقري ، بوتون ملاكهلرين ملاكهسي!
ترجمه فارسي : تو ] اي خداي [ « ارورو» ملكه همه ملائك!
بيت 60 ( قيش ـ خار / قا ـ قال / موٌن ـ ني ـ زوٌ ـ خا ـ خار ـ ري )
ترجمه تركي : اونلارين ائولادلارينا ياخشي يازي يازاجاقسان.
ترجمه فارسي : براي فرزندان ايشان تقديري نيكو اختصاص خواهي داد.
بيت 61 : ( قاشام / قاشام / اوٌق ـ ني / اوٌق ـني )
ترجمه تركي : ارلر بيلگيده بيليجي، اؤلومده ايسه قورخماز اولاجاقلار.
ترجمه فارسي : مردان در دانش، عاقل و در مردن شجاع خواهند بود.
بيت 62: ( شِديم / ني ـ بي ـ نِ / كي ـ تا / سي ـ سيق ـ كي / ديم)
ترجمه تركي : بوش طرفيندن اؤز باشينا سارماشان بير بوينوز كيمي ،
ترجمه فارسي : به مانند شاخي به خود پيچيده از قسمت تهي ،
بيت 63 : ( نيق ـ نو ـ كوٌر ـ روٌ / موٌل / دا ـ اِر ـ شوٌ )
ترجمه تركي : اوندا كي ابدي يئرلرينده اگلشديلر ، اولدوزلار
ترجمه فارسي : زماني كه در جايگاه جاودانه خود جلوس كردند ، ستارگان
بيت 64: ( اوٌد ـ قيق ـ نا ـ تا / اِ زِن / دينقير ـ اِ ـ نِ ـ شوٌ ـ دوٌ ـ آ )
ترجمه تركي : مقدس بايرامين باشينا دولاناجاقلار.
ترجمه فارسي: به دور عيد مقدس به گردش درميآيند.
بيت 65 : ( ني ـ تِ ـآ ـ ني / قيش ـ خار/قا ـ قال ـ لا)
ترجمه تركي : و بوٌ ، تانريلارين گوجلو ايتسهگيدير.
ترجمه فارسي: و اين امر ناشي از خواست پرتوان خدايان است :
بيت 66 : ( موٌن ـ خا ـ خار ـ ري)
ترجمه تركي : و بؤيله ايستهييبلر
ترجمه فارسي : و چنين حكم كردهاند
بيت 67 : ( « آن» ـ دينقير / « انليل»)
ترجمه تركي : « آن» تانقري ، « انليل» تانقري
ترجمه فارسي : خدايان آن و انليل،
بتي 68 : ( دينقير / « انكي» ـ دينقير / « نين ـماخ» )
ترجمه تركي : « انكي» تانقري ، « نينماخ» تانقري
تجمه فارسي : ] خداي[ انكي و ]خداي[ نينماخ ،
بيت 69 : ( دينقير / قا ـ قال ـ اِ ـ نِ)
ترجمه تركي : تام قدرتلي تانريلار.
ترجمه فارسي: خدايان قادر مطلق.
بيت 70 : ( كي / نام ـ لوٌ ـ قالو / با ـ نين ـ ديم ـ اِش)
ترجمه تركي : اوچاغداكي اينسان ، حياتن ايلكين نفسين چكه،
ترجمه فارسي : آن هنگام كه انسان اولين نفس زندگانياش را بكشد ،
بيت 71 : ( دينقير ـ نيزابا » / كي ـ بي / نام ـ اِ ن ـ نام ـ قوٌب )
ترجمه تركي : باغيشلايان «نيزابا» تانري ، اؤز حاكميتين باشلاياجاق.
ترجمه فارسي : « نيزابا» ي بخشنده، سلطه خود را آغاز خواهد كرد.
شرحي بر برخي واژههاي متن :
انكي (En-ki) : واژهاي مركب از آن ( به معني آسمان) و كي( به معني زمين) است. در نظر متفكران سومري، مهمترين تشكيلدهنده «جهان»، آسمان و زمين است و بدين جهت كل جهان را انكي يعني آسمان ـ زمين ميناميدند. انكي خداي مذكر و خدايي شهر مقدس «اريدو» بوده است. اين واژه مركب را « صاحب اختيار زمين» معني كردهاند و ساموئل نوح كريم آن را خداي آب سومري دانسته است ( تاريخ پيشرفت علمي و فرهنگي بشر، جلد اول، بخش دوم ، الواح سومري202).
واژة « كي» در اين تركيب در معني زمين با واژة « گؤي» به معني آسمان در تركي قرابت دارد. ايلاميها واژة «گؤي» را به صورت « كوك» و در معني آسمان به كار بردهاند، يعني به همان صورتي كه در كتيبههاي تركي اورخون و يئنيسئي به كار رفته است. در بيت اول مراد از « انكي» همان آسمان (جنت) و زمين است
دينقير (dingir): سومريان وجودهاي نامرئي و جاودانه و فوق انساني را « دينگير» ميناميدند و ساموئل نوح كريم در الواح سومري آن را خدا ناميده است. فرانسيس گالپين نيز از همين معني تبعيت كرده است. اين واژه مطابق با واژة «تينكري» تركي قديم به معني« خداوند» است . تانري و تاري صور تخفيف شده امروزي اين واژه هستند.
آما (Ama) : درزبان سومري به معني مادر است . ميم (m) سومري را دانشمندان ، نون ( n) هم قرائت كردهاند يعني « آما» را ميتوان « آنا» هم تلفظ كرد. « آنا» ـ ي تركي به معني مادر و ام عربي به معني مادر ، ريشه در «آما» ـ ي سومري دارند . من استنباط ميكنم كه با در نظر گرفتن رخداد صوتي تبديل مصمت ميم به ( ب = B) ، « اب» عربي به معني پدر و آبا» ـ ي تركي به معاني خواهر بزرگتر و پدر ماخود از اين واژه سومري هستند.
اينانا (Inanna) : ملكة آسمان و الهه عشق سومريان و مادر خدايان سومري . درباره اشتقاق اين واژة مركب ، در منابع فارسي مطلبي نديدهام. در هر صورت اين واژه با « آن» سومري به معني آسمان در ارتباط است. اينانا خداي شهر اوروك بوده است. اينانا را ميتوان به دو صورت تقطيع كرد : نخست ( اين + آنا) و دوم ( اي + نانا). در شق اول واژة « اين» را ميتوان با بخش نخست مشهورترين خداي ايلامي ( اين + شوش + يناك) يكي دانست و جزء دوم آن نيز با واژه تركي آنا ( مادر) يكي خواهد بود. در شق دوم « اي» با واژة تركي ( اي ـ ايو) به معني نيك و خوب يكي دانست. جزء دوم نيز يعني « نانا» ، با واژة تركي « ننه» يكي خواهد بود.
ايده (Id) : در زبان سومري به معني رودخانه است. اين واژه با واژه تركي « ايديل» قرابت دارد. ايديل به لهجه تركي چوواشي به معني رود است. اين واژه هم چنين نام اصلي و قديمي رود ولگاست.
آن (An) : خداي آسمان ، سرور ملكوت. اين واژه همواره با صفت دينگير (خدا) ذكر شده است . بابليها آن را «آنو» ميگفتند و در خط تصويري سومري به شكل ستاره نمود شده است.
«آنو» خداي شهر اوروك بوده است . براساس قاعده تبديل مصمت « ن» به «ب» در متون بابلي الهه آنو (Anu) به ابو (Abu) تبديل شده است (رك : آنتوان مورتگارت ، هنر . بين النهرين ، 532) . آنچه كه محرز مينمايد اين است كه واژههاي « آن» ، « آما» ، « اينانا» و «نانا» كه اين آخري الهه شهر اور بوده است ، با واژههاي « آنا» ، « آبا» ، «ننه» ي تركي و هم چنين واژة «ماما» قرابت لفظي و معنوي (معناي) دارند و از يك ريشه واحد ( زبان واحد) مشتق شدهاند. من با استقبال از اصطلاح پيشنهادي زبان شناس نابغة روسي « مارّ» در مورد زبانهاي آسيائي ( = التصاقي) اين زبان واحد اوليه را يافثي» مينامم.
انليل (Enlil) : اين واژه مركب از « ان» و « ليل» و خداي شهر مقدس « نيپور» بوده است.
انليل خداي هوا، توفان و باد سومريان است . ساموئل نوح كريمر مي گويد كه به عقيدة سومريان در فضاي بين زمين و آسمان مادهاي است به نام « ليل» كه معني تقريبي آن «باد» است ( الواح سومري، 95) . من واژه « ليل» سومري را با واژه «ييل» تركي ( به لفظ يئل) به معني « باد» يكي ميدانم. استبناط من اين است كه يا مصمت لام از ابتداي اين واژه حذف شده و يا لام به « يا» تبديل شده است. در معتقدات سومريها « نين ـ ليل» همسر انليل بوده است و انليل هم از پيوند « مرد ـ خداي « آن» و زمين ـ خداي« كي» زاده شده است.
اوتو (utu) : خورشيد ـ خداي سومريان است . اين خدا را نبايد با اوتتو (uttu) زن ـ خداي گياهان سومري اشتباه گرفت ( رك ساموئل هنري هوك ، اساطير خاورميانه ، 35).
خورشيد ـ خداي اوتو با خورشيد ـ خداي آتوم (Atum) مصري پيوند دارد. « آتوم» در اسطورة آفرينش مصري از نون (Nun) زاده شده است. « نون» در اساطير مصري همان اقيانوس آغازين ميباشد كه حيات و موجودات عالم از او به وجود آمدهاند. بسيار مايلم كه «نون» مصري را صورتي ديگر از ايزد بانوي «نين» (Nin) سومري بدانم ، واژهاي كه به مفهوم مادر (= ننه) است و در متون سومري در معناي « ملكه» به كار رفته است . پروفسور شاپور رواني واژه اوت (= اود) تركي به معني آتش را با « اوتو» ي سومري از يك ريشه مي داند. وي همچنين اين دو واژه را با خورشيد خداي ريگ و دا «آتما» و آتوم ( = آتون) مصري مقايسه كرده ميپرسد : آيا اين شباهتها لفظي و ظاهرياند؟ ( جامعه بزرگ شرق، 360) . من در اينجا واژه تركي اوت (ot) به معني گياه را با زن ـ خداي گياهان « اوت تو» ي سومري مقايسه كرده واين دو واژه را مشتق از يك زبان واحد اوليه ياخشي) ميدانم.
انوناكي (Anunnaki) مجموعه خدايان آسمان و فرزندان «آن» ، با شوراي خدايان آسمان . اين شورا مركب از هفت عضو بوده و به عنوان هفت داور جهان زيرين نيز مسئوليت داشتهاند. در برخي ماخذ از « آنوناكي» به عنوان پادشاه خدايان عضو شورا ياد شده است اين واژه مركب است از سه جزء «انو ـ نا ـ كي».
اِ (E) : در زبان سومري به معناي « خانه» است و قابل مقايسه با واژه تركي « ائو» (EV) به معني خانه.
اين واژه در بيت 32 بكار رفته است . جالب توجه است كه در زبان عربي نيز چنين افزايش صوتي رخ داده است ، براي مثال واژة شي (she) سومري به معني جو تبديل به شعير شده است.
لو (Lu) : در زبان سومري به معني « مرد» و انسان» است. «كريمر» مي گويد كه « لولو» (lulu) هم به معني انسان است ( الواح سومري ، 275) و جمله لو ـ لو ـ را» را « مردي در برابر مردي» معني كرده است . در زبان تركي به غير از واژة «لوي» به معني نهنگ» واژه ديگري نيافتم كه از لحاظ معنايي با اين واژه پيوند داشته باشد. اما واژة سومري« لو» و « لولو» ميتواند در شناخت مفهوم « لولوبي» يكي از اقوام نخستين آذربايجان و كردستان راهگشا باشد. اگر قول دانشمندان را بپذيريم كه « بي / پي» علامت جمع در زبان ايلامي است. لولوبي را بايد «مردان» معني كنيم. جالب توجه است كه واژة « لولو» هم اينك نيز در زبان فارسي كاربرد دارد و مستعمل است در عباراتي چون «لولوي سرخرمن» ، «ممه را لولو برده» و « لولو خوره» .
آ (A) : در زبان سومري «آ» به معني « آب» است (كريمر) و علاوه بر اين معني در مفهوم حرف اضافة « در» به كار رفته است (كريمر). اما در واژة مركب « آپسو = آبزو» كه به معني « دريا» است ( الواح سومري، 204 ـ 203 ) جزء دوم واژه « سوٌ» با واژة تركي « سوٌ» (Su) به معني آب قابل تطبيق است. اگر چه واژة مركب « آپسو» در متن حاضر نيامده است ، اما واژة « شوٌ = سو) در متن حاضر ديده ميشود . همان طوري كه در مقدمه گفته شد مصمت «ش» سومري را ميتوان « س» (s) هم تلفظ كرد ، مانند : (شارا = سارا) ربه النوع شهر « اوم ـ ما» ) (um - ma) . (رك : تاريخ پيشرفت علمي و فرهنگي بشر ، جلد اول بخش دوم ، 689 ، ساموئل نوح كريمر ، الواح سومري)
نين ماخ (Nin makh) : در زبان سومري به معني ملكه متعال ، بانوي اعظم است. مركب از دو جزء «نين» (ملكه) و «ماخ» ( بزرگ ، والا) . اينواژه مركب ، مانند « نين تو» ( بانويي كه ميزايد) و « نين خور ساگ» = نين هور ساگ» ( بانويي كه خورشيد سراست) از القاب مام زمين ( كي) ميباشد. ساموئل هنري هوك آن را زن ـ خداي زايش معني كرده است. نين با واژه ننه ( = نانا) تركي هم ريشه است و « ماخ» به دريافت من با توجه به رخداد صوتي تبديل ميم (M) به ب (B) همان واژة
« باگ» تركي به معناي سرور و بزرگ ميباشد. در نام مركب « نين تو» جزء دوم آن « تو» به معني زاييدن با ريشه فعل « توغماق = دوغماق» تركي يعني « توغ» يكي است. هم چنين در نام مركب « نين ـ خور ـ ساگ» واژة « خور» و « هور» در معناي خورشيد است. ايلاميها واژة « خور» را «خون» ( به معني خورشيد) ادا كردهاند براي مثال در نام « نا ـ خون ـ ته» ، خون به معني خورشيد است ( رك : والتر هينتس ، دنياي گم شدة عيلام) .
« هينتس» ( ناخون ـ ته) را اينگونه معني كرده است : آن كه خداي خورشيد به راستي هدايت ميشود.» واژة «خون» ايلامي برابر است با واژة گون gun تركي . جالب توجه است كه در زبان فارسي نيز خور و صورت ديگر آن «هور» به معني خورشيد است و شگفت انگيزتر اينكه هوروس (Horus) نيز خداي افتاب مصريها بوده است.
من اين ادعا را مطرح ميكنم واژه خروس( = خروس) اين پرندة خانگي كه امدن صبح و طلوع آفتاب را خبر ميدهد صورت ديگري از هوروس / خوروس است. مصريان اين خدا را به صورت پرندة شاهين مجسم كردهاند و ميتوان اين تصور را كرد كه اين خدا بعدها در خروس تجسم يافته باشد.
نيزابا (Nizaba) : « «نيزابا» يا «نيسابا» همان نيدابا (Nidaba) « الهه ني» است. اين الهه ساقههاي ني» را به وجود ميآورد و در نقوشي كه از او بدست آمده ساقههاي « ني» از شاخههاي او بيرون رستهاند. نيدابا ( نيزابا) به چوپان نغمه نوازي ميآموخت و به روح كات الهام ميبخشيد، « او با هر ني جفت ويكي بود». در واقعه توفان نوح (ع) كه صورت شرك آلود آن در متون سوري و بابلي آمده ، وقتي كه خداي «ائا» (EA) ميخواهد « اوتا ـ ناپيشتيم» ( uta _ Napishtim) يعني نوح بابلي را از وقوع آن بلاي آسماني اگاهي دهد و چون بيمناك است كه تصميم و راز خدايان را در مورد نابودي بشر مستقيما بر بشري ناچيز افشا كند، نجواكنان اين خبر را به گوش ديوارخانهاي كه از ني ساخته شده ميخواند : « كلبة نيين ، كلبه نيين ، گوش فرا دار» رك: تاريخ پيشرفت علمي و فرهنگي بشر ، جلد اول بخش دوم ، 680 ) . و اين چنين و از طريق خبر رساني ني كه ماهيت ربّاني دارد ، خداي « ائا» وجدان خويش را آسوده ميكند و « اوتا ـناپيشتيم» و اصحابش از نابودي حتمي نجات پيدا ميكنند و نسل بشر محفوظ ميماند. مطالبي كه قيد شده ماخوذ از متن بابلي توفان است. در متن سومري خدايي كه خبر وقوع توفان را ميدهد انكي» است و نوح سومري « زيو سودرا» Ziusudra) پادشاه پرهيزگار شهر « سيپ پار» (sip - par)ميباشد. آيا واژة « ني» امروزي از نام مركب نيدابا ( = نيزابا) گرفته شده است؟ در اين باره هنوز اعلام نظري نشده است.
آرورو (AruYu) : از الهههاي مادر سومري است . زن ـ خدايي كه به درخواست اشراف شهر اوروك ( واركاي كنوني در عراق) از خدايان براي مقابله با رفتار مستبدانه و نخوت آميز گيلگميش پادشاه افسانهاي ـ تاريخي سلسلة اول اوروك در هزاره چهارم قبل از ميلاد ، هماوردي به نام« انكيدو» (Enkidu) از سرشت خاك آفريد.
« انكيدو» بعدها صميميترين دوست و ياور گيلگميش شد و مرگ نابنگام وي ، نخستين بار سرنوشت هولناك « مرگ» را به گيلگميش يادآوري نمود. هراس از مرگ باعث شد كه او در جستجوي بيمرگي و حيات جاويدان برآيد و اين چنين است كه زيباترين و بيبديلترين حماسة ادبي جهان « حماسة گيلگميش» خلق ميشود. در زبان تركي واژة « آرو» دو معني دارد: زنبور عسل و پاكي و صفا . آيا « ارو» صورت غير مشدد و تخفيف يافته «آرورو» نيست؟
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home