Tuesday, August 28, 2007



ابيوردي: لهجه اى تركى در ايران



سؤزوموز


از وئبلاگهاى ائلخان و افشار
بخش اول اين نوشته: نمونه هايى از لهجه ابيوردى زبان تركى در استان فارس

پيروان انديشه پان ايرانيسم٬ قوميت گرايان افراطى فارس و برخى از مقامات دولتى متاثر از قوميتگرايى افراطى فارسى٬ هنوز و مانند هميشه مشغول به قلم فرسائى در مورد "قوم"٬ "اقليت"٬ "زبان محلى" "آذرى"٬ "حقوق شهروندى" و اينكه آيا اين زبان محلى مىبايد كه در "ادبيات فولكلوريك" و "كودكان" بكار برود و يا نرود٬ آنهم در ميان خود و به نيابت از ملت ترك مىباشند. غافل از آنكه در ايران٬ مساله اى بنام حقوق شهروندى افراد منسوب به قوم اقليت آذرى و يا كاربرد اين زبان محلى در ادبيات فولكلوريك و كودكان و غيره اصلا وجود ندارد. مساله موجود در ايران٬ "حقوق ملى" "ملت" "ترك" و اينكه زبان تركى٬ زبان اكثريت مردم ايران٬ مىبايد كه مانند هر زبان سراسرى و ملى ديگر در هر كجاى دنيا٬ به زبانى رسمى و دولتى ارتقاء داده شده و مانند هر زبان رسمى ديگرى٬ در تمام عرصه هاى دولتى و علمى و هنرى و اجتماعى و .... و البته كه در عرصه ادبيات فولكلوريك و كودكان و با حمايتهاى همه جانبه دولتى٬ به طور بسيار گسترده اى بكار گرفته شود است. مقامات ترك٬ روشنفكران و جوانان و توده ملت ترك در سراسر ايران٬ در شمال غرب٬ در شمال شرق و در جنوب آن٬ مىبايست بدون گوش فرا دادن به پنداربافىهاى آناكرونيك و نخنما شده آذرى و قوم و اقليت و محلى و شهروند و ..... به اقدامات و فعاليتهاى خود در زمينه مهيا نمودن زمينه هاى عملى و مادى رسمى و دولتى شدن زبان اكثريت مردم ايران يعنى زبان ملى تركى بيش از پيش شتاب دهند.
--------------------------------
لهجه ابيوردى (بولوردي - ابولوردى) زبان تركى٬ لهجه تركان ابيوردى ساكن در استان فارس است. خاستگاه اصلى ابيوردىها اطراف شهر ترك دره گز در خراسان (كلات ابيورد) است. لهجه ابيوردى على رغم سكونت متكلمينش در جنوب ايران٬ يكى از لهجه هاى خراسانى زبان تركى و يا دقيقتر لهجه اى گذرى بين لهجه هاى خراسانى و آذربايجانى زبان تركى بشمار مىآيد. (لهجه تركى رايج در منطقه درگز خراسان٬ خود بسيارى از خصوصيات لهجه هاى آذربايجانى را از خود نشان مىدهد و علاوه بر آن٬ سكونت ابيوردىها در استان فارس كه زبان تركان ساكن در آنجا از جمله اتحاديه طوائف تركى قشقائى جزئى از گروه لهجه هاى آذربايجانى زبان تركى است٬ باعث پررنگتر شدن ويژگىهاى آذربايجانى در اين لهجه خراسانى زبان تركى گرديده است). جمعيت تقريبى تركهاى ابيورد در سال ١٩٥٥ بين ٣٥-٣٠ هزار تن برآورد شده است. بنابراين تعداد ابيورديهاى امروز- با توجه به جمعيت ايران در سال ١٩٥٦ كه كمتر از ١٩ ميليون و در سال ٢٠٠٣ بيش از حدود ٦٥٬٥ ميليون نفر بوده است- رقمى بين ١٢٥-١٠٥ هزار تن مىباشد.

در باره لهجه ابيوردى زبان تركى٬ پرفسور عثمان نديم تونا مقاله مفصلى در٣١ صفحه بنامEbiverdi: İran'da bir Türk diyalekti (ابيوئردى: ايراندا بير تورك دييالئكتى- ابيوردي: لهجه اى تركى در ايران) نگاشته است. مقاله مذكور حاوى يك مقدمه مختصر در باره ابيوردىها٬ بخشى مفصل در باره خصوصيات لهجه ابيوردى زبان تركى٬ نمونه هايى چند به لهجه ابيوردى (براى خواندن اين نمونه ها به قسمت اول اين نوشته مراجعه كنيد) و يك لغتنامه مىباشد. ترجمه اى از خلاصه بخش مربوط به خصوصيات زبانى لهجه ابيوردى اين مقاله همراه با اندك اضافاتى, در كتاب "سيرى در تاريخ زبان و لهجه هاى تركى" (دكتر جواد هئيت) آورده شده است. (در ايران نيز در باره ابيوردىها كتابى بنام "از باورد تا ابيورد فــارس" (تاليف مظفر قهرمانى٬ نشر فرهنگ و هنر شيراز٬ سال ١٣٣٥) چاپ شده است).

در زير نخست ترجمه خلاصه اى از مقدمه مقاله مذكور پروفسور عثمان نديم تونا توسط خودم و سپس ترجمه و تلخيص بخش مربوط به خصوصيات زبانى لهجه ابيوردى از اين مقاله٬ انجام شده توسط دكتر هيئت را مىآورم. تمام توضيحات داخل [ ]٬ همچنين پانوشتها از من است. در مقابل هر كلمه و يا عبارت و جمله تركى٬ در [ ] نخستين٬ تلفظ آنرا در لهجه ابيوردى با الفباى لاتين و در [ ] دوم٬ تلفظ آن را در تركى معيار با هر دو الفباى لاتينى و عربى داده ام٬ در مواردى كه تلفظ كلمه مربوطه در هر دو لهجه ابيوردى و تركى معيار يكسان بوده است٬ تنها به ذكر يكى بسنده نموده ام.

مهران بهارى
--------------------
ابيوردي: لهجه اى تركى در ايران
پرفسور عثمان نديم تونا Ebiverdi: İran'da bir Türk diyalekti (ابيوئردى: ايراندا بير تورك دييالئكتى )

از نخستين منابع تاريخى كه باره ابيوردىها به عنوان گروهى قومى نام برده مىشود اثر دوپره به نام Dupre, Voyage en Perse, fait dans les annees 1808,1807 et 1809 , Paris, 1819. است. وى در باره ابيوردىها چنين مىگويد: "در فارس ساكن اند٬ تقريبا ٥٠٠٠ نفرند". پس از آن اثر ليدى شل به سال ١٨٥٦مىباشد.Lady Sheil, glimpses of life and manners in Persia, London, 1856, او در قسمت طوائف منطقه فارس در باره ابول وردي ها چنين مىگويد: "به تجارت مشغول اند. جمعيتشان حدود ٣٠٠٠ چادر است". طبق روايات خود ابيوردىها٬ اجدادشان در دوره نادر شاه افشار [موسس دولت تركى-آذربايجانى افشار] از كلات ابيورد دره گز در شمال خراسان توسط داماد وى به استان امروزى فارس [در فارسستان] كوچانيده شده اند. باز طبق روايات ابيوردىها٬ خان قشقائى ملك منصور٬ از اين شخص گردآورى ديوان شاعر تركمن مختوم قلى را خواهش نموده است. او نيز علاوه بر آن٬ ديوان ماذون را هم ترتيب داده و كتابى نيز در تاريخ قشقائى تاليف و به وى تقديم كرده است.

تركهاى ابيوردي يا بولوردي٬ در شرق شيراز٬ در غرب كازرون٬ در شمال تا نواحى جنوبى آباده٬ در مثلثى تكيه داده به راه شيراز -اصفهان پخشند. علاوه بر اين٬ گروههاى پراكنده تركهاى ابيوردى در جنوب غربى شيراز٬ در جنوب شرقى كازرون بين كشكولىها (به گويش خودشان اژدهاكش=اژدها اؤلدوره ن) و در جنوب شرق آن بين شش بلوكىها (به گويش خودشان شيش بايلى=شيش باغلى)٬ بين دره شورىها و در شمال شرق كازرون بين امله ها-عمله ها از قشقايىها٬ هم به شكل گروههايى مستقل يافت مىشوند. متراكمترين منطقه سكونت ابيوردىها٬ سرحد چار دؤنگه در پيرامون قصبه حسن آباد در جنوب شهر اقليد و در استقامت ميان دو قصبه دز كرد و ده بيد مىباشد. اين منطقه محل قشلاق آنهاست. [در سالهاى ١٩٥٠-پنجاه سال پيش] اين منطقه شامل بيش از بيست ده٬ پنج قصبه و يك شهر (جدول نو٬ لاله گون٬ كناس و ...) بوده است. از شش گروه ترك ساكن در چهار دونگه٬ چهار گروه منسوب به ابيوردىها و دو گروه نيز منسوب به قشقايى مىباشد.

[در سالهاى ١٩٥٠-پنجاه سال پيش] به غير از مثلث فوق٬ در شمال غربى شيراز حدود ٣٠٠٠ نفر٬ در دهات و روستاها با حفظ وابستگى طائفه اى ٣٠٠٠ تن و در ميان قشقائيها حدود ٢٠-١٥ هزار نفر ابيوردى زندگى مىنموده اند. در ميان [اتحاديه طوائف تركى] قشقائىها به تقريب ده درصد از هر كدام از كشكولىها و دره شورىها و پانزده در صد از هر كدام از امله و شش بلوكىها را تركان ابيوردى تشكيل مىدهند. گروهى از تركهاى ابيوردى كه در محله هاى شمال شرقى شيراز ساكنند٬ داراى پيوندهاى طائفه اى با تركهاى "بهارلو" و "نفر" از اتحاديه طوائف تركى خمسه [بئش اويماق] كه در خارج شيراز و در همان استقامت ساكن مىباشند.
------------------------------

تركى ابيوردى
دكتر جواد هئيت: "كتاب سيرى در تاريخ زبان و لهجه هاى تركى". (ترجمه و تلخيص بخشى از مقاله ابيوردى: ايراندا بير تورك دييالئكتى٬ به قلم پروفئسور عوثمان نديم تونا همراه با اندك اضافاتى)

تركى ابيوردى زبان مادرى ايرانيانى است به همين نام كه در ايالت فارس زندگى مىكنند. محل سكونت آنها در مثلثى است در غرب شيراز و شرق كازرون و جنوب آباده در حوالى راه شيراز-اصفهان. بيشتر ابيوردىها در حد چهار دونگه كه قشلاق آنها است زندگى مىكنند. در اين منطقه ابيوردىها همسايه قشقائيها هستند و بيشتر در قصبه هاى جدول نو٬ لاله گون٬ كناس و همچنين در دهات (٢٠ ده) زندگى مىكنند. عده اى هم در محلات شرقى شيراز ساكن مىباشند. تعداد آنها در حدود ٦٠٬٠٠٠ نفر مىباشد و به نظر مىرسد اجداد آنها در زمان نادرشاه از كلات ابيورد اطراف درگز خراسان به اين منطقه كوچيده اند. شباهتى كه در لهجه ابيورديها و تركى خراسانى موجود است اين روايت تاريخى را معتبر مىسازد.

ويژگى تركى ابيوردى:

[مصوتها]
در لهجه ابيوردى از نظر فونتيك سه ويژگى زير به طور بارز ديده مىشود. به طور خلاصه مخرج ı = اى٬ ü = او و ö = اؤ حذف و به شكل زير تغيير يافته اند:

- ايى [ı] تبديل به ائ [e] شده. مثلا بئچاق [beçaq] (كارد) به جاى بيچاق [bıçaq]٬ قئچ [qeç] (پا) به جاى قيچ [qıç]٬ قئشلاق [qeşlaq] به جاى قيشلاق [qışlaq]٬ قئزئل [qezel] (طلا) به جاى قيزيل [qızıl]٬ سئچان [seçan] (موش) به جاى سيچان [sıçan]٬ دئرناق [dernaq] (ناخن) به جاى ديرناق [dırnaq] و سئغئر [seğer] (گاو) به جاى سيغير [sığır].... به نظر مىرسد اين تغيير تحت تاثير زبان فارسى ايجاد شده است.
- مخرج او [ü] تبديل به ايى [i] شده است. مثلا گين [gin] (روز) به جاى گون [gün]٬ كيسمق [kisməq] (قهر كردن) به جاى كوسمك [küsmək]٬ سيد [sid] (شير) به جاى سوت [süt]٬ ديگى [digi] (برنج) به جاى دوگو (دويو) [düyü]٬ ايچ [iç] (سه) به جاى اوچ [üç]٬ ايز [iz] (صد) به جاى يوز [yüz]٬ ايسد [isd] (بالا) به جاى اوست [üst] ....
- مخرج اؤ [ö] تبديل به ائ [e] شده است. مثلا چئره ك [çerək] (نان) به جاى چؤره ك [çörək]٬ گئبه ك [gebək] (ناف) به جاى گؤبه ك [göbək]٬ گئينگ [geynəg] (پيراهن) به جاى كؤينه ك [köynək]٬ كئپه گ [kepəg] (سگ) به جاى كؤپه ك [köpək]٬ گئز [gez] (چشم) به جاى گؤز [göz]٬ گئزه ل [gezəl] (زيبا) به جاى گؤزه ل [gözəl]٬ دئرد [derd] (چهار) به جاى دؤرد [dörd]٬ ائز [ez] (خود) به جاى اؤز [öz]٬ سئز [sez] (سخن٬ كلمه) به جاى سؤز [söz]٬ ائلمك [elmək] (مردن) به جاى اؤلمك [ölmək]. به نظر مىرسد اين تغيير نيز تحت تاثير نفوذ زبان فارسى ايجاد شده است.

غير از ويژگيهاى اساسى فوق تغييرات زير در فونه تيك لهجه ابيوردى ديده مىشود:

- كشيدگى اصوات مانند تركى قديم حفظ شده و در پاره اى از موارد نسبت به معانى كلمات بلند و كوتاه است. مثلا: ايچ [iç] (درون)٬ با تلفظ كشيده [īç]- (سه) [üç]٬ ايز [iz] (چهره) و ايز با تلفظ بلند [īz] (صد) [yüz]٬ آچ [aç] (باز كن)٬ آچ با تلفظ بلند [āç] (گرسنه) [ac].
- در موارد ديگر: آق [āq] (سفيد) [ ağ]٬ قار [qār] (برف) [ qar]٬ قارئن [qāren] (شكم) [qarın]٬ داغ [dāğ] (كوه) [dağ]٬ دار [dār] (تنگ) [dar]٬ داش- [dāş] (سنگ) [daş]٬ داد [dād] (مزه) [dad]٬ بئش [bēş] (پنج) [beş]٬ بير [bīr] (يك) [bir]٬ ايش [īş] (كار) [iş]٬ ديش [dīş] (دندان) [diş]٬ قئش [qēş] (زمستان) [qış]٬ گز [gēz] (چشم) [göz]٬ از [ēz] (خود) [öz]٬ بورئن [bōren] (بينى) [burun]٬ سوو [sūv] (آب) [su]٬ دوز [dūz] (نمك) [duz]٬ گين [gīn] (روز) [gün]. در كلمات فوق مصوت هجاى اول٬ كشيده و بلند است.
- مصوتهاى بلند هجاهاى بعد از ريشه در مخرجهاى تنگ از بين رفته ولى در مخرجهاى آ [ā]= و ا [a]َ= ديده مىشود. مثلا ائيران [eyrān]- (دوغ) [ayran]٬ سوغان [soğān]- (پياز) [soğan]٬ اوزاق [uzāq]- (دور) [uzaq]٬ اييامان [iyamān]- (بد) [yaman]٬ ايلان [ilān]- (مار) [ilan]٬ دوه [dəvə]- (شتر) [dəvə]٬..
- مخرج او [u] در هجاى ريشه بعضا بعد از صامت تبديل به او˚ [o] مىشود. مثلا: بو˚رئن [boren] (بينى) به جاى بورون [burun]٬ قولاق [ qolāq] به جاى قولاق [qolaq]٬ قو˚لئنج [qolenc] به جاى قولونج [qulunc]٬ قو˚زئ [qoze] (بره) به جاى قوزو [quzu ] (ئ = كسرهe=)
- مخرج آ [a] در برابر ى [y] تبديل به كسره [e] مىشود: ائيرآن [eyran] (دوغ) به جاى آيران [ayran]٬ قئيين [qeyin] (برادر زن يا شوهر) به جاى قايين [qayın]٬ اياق [əyaq] (پا) به جاى آياق [ayaq]٬ قئيئرمق [qeyriməq] (ساختن) به جاى قاييرماق [qayırmaq]٬ قئيماق به جاى قايماق. اين تغيير در لهجه تبريز نيز ديده مىشود.
- قانون هماهنگى مصوتها چندان رعايت نمىشود. مثلا به جاى باتمان [batman] (من) باتمن [batmən]٬ به جاى دوخسان [doxsan] (نود) دوقسن[doqsən]٬ به جاى هارا [hara] (كجا) هاره [harə] و به جاى سونرا [sonra] (بعد) سوره [sorə] گفته مىشود. همچنين به جاى آلتى [altı] (٦) آلتئ (با كسره) [alte] به جاى هانى [hanı] (كو) هانئ [hane]٬ به جاى هانكى [hankı] (كدام) هانگئ [hange]٬ به جاى قارشى [qarşı] (مقابل) قارشئ [qarşe] گفته مىشود.
- در مخرجهاى گردلبى نيز هماهنگى وجود ندارد: بورئن [boren] (بينى) به جاى بورون [burun]٬ بولئنتيى [bulenti] (تهوع) به جاى بولانتى [bulantı]٬ قوزئ [quze] (بره) به جاى قوزو [quzu].

مصمتها:
- از مصمتها (م) معمولا در وسط و يا آخر كلمات تركى ديده مىشود. در اول كلمات فقط در دو كلمه من و مين (هزار) ديده مىشود
- و (واو) [v] نيز در چند كلمه مانند وآر [vār] (هست) [var]٬ وآرمق [vārməq] (رفتن) [varmaq]٬ وورمق [vorməq] (زدن) [vurmaq] ديده مىشود.
- ژ٬ ف در كلمات دخيل ديده مىشود.
- ن غنه [ñ] (نگ) در آخر بعضى كلمات موجود است: هانگئ [hañe] (كدام) [hangı-hankı]٬ دونگوز [doñuz] (خوك) [donuz].
- ق٬ غ و گ هر سه موجود است. (مانند آذرى [*]).
- ك بين مصوتهاى كلفت مشدد مىشود و به كق تبديل مىشود. مثلا: ساكقئز [sakqez] (٨) به جاى سككيز [səkkiz]٬ ساكقال [sakqal] (ريش) به جاى ساققال [saqqal].
- ق (ك تركيه) در وسط و يا آخر كلمه در مجاورت مصوتهاى كلفت اغلب به خ تبديل مىشد. باخ [bax] (ببين)٬ قورخ [qorx] (بترس)٬ ايياخچى [yaxçı] (ياخشى) (خوب) ٬ آرخالوخ [arxalux] [arxalıq].
- ى در اول كلمات اگر قبل از صائتهاى تنگ آمده باشد حذف مىشود: ايگيرمى [igirmi] (٢٠) به جاى ييگيرمى [ييرمىyirmi- در تركى ايران و تركيه م.ب.]٬ ايلان [ilan] (مار) به جاى ييلان [yılan]٬ ايز [iz] (صد٬ چهره) [yüz]٬ اولدوز [ulduz] (ستاره) [yıldız]٬ (مانند آذرى [*]).
- مانند آذرى [*] در بعضى موارد تشديد موجود است: ايككى [ikki] (دو) [iki]٬ ساكقئز [sakqez] (٨) [səkkiz]٬ دوكقئز [dokqez] (٩) [doqquz]٬ اوتتئز [ottez] (٣٠) [otuz]٬ آششاقئ [eşşaqe] (پايين) [aşağı]٬ ايششق [eşşəq] (خر) [ eşşək]٬ نه ممه [nəmmə] (چه) [nəmə].
- بعضا مانند آذرى [*] آسيميلاسيون ديده مىشود: ايسسى [issi] (گرم) [١]٬ ايسسيندئ [issinde] (رويش) به جاى اوستونده٬ اوننن [onnən] (از او) به جاى اوندان [ondan].
- گاهى هم متاتز ديده مىشود: آرواد [arvad] (زن) به جاى عورت [٢]٬ تورپاق [torpaq] به جاى توپراق [topraq] (مانند آذرى [*]).

[پسوندها]
پسوندها اغلب اوقات به يك شكل بوده و تابع قانون هماهنگى اصوات نيست. مثلا:
- نان (بوسيله) به جاى ايله٬ لا [٣]
- چئ [çe] به جاى چى٬ چو [çı, çu] (پسوند شغل و فاعل): اييالانچى [yalançe] (دوروغگو) [yalançı]٬
- دن٬ نن (از)٬
- اينان (با)٬
- ائم (ملكى)٬ عمرئم [omrem] (عمرم) [ömrüm]٬
- لر٬ نر (علامت جمع)٬
- لى (پسوند صفت): آداخلى [adaxle] (نامزد) [adaxlı]٬ دادلى [dadle] (بامزه) [dadlı]٬
- اينى٬ نى [iny, ny] (genitive): آتينى (atıny) (اسبت) [atın]
- سئز [sez] (بدون) [siz]: قاش سئز [qaşsez] (بدون ابرو) [qaşsız].
- دئ [de] به جاى دير [dir] (است). گئزه لدئ [gezeldi] (زيباست) [gözəldir].
- آن (پسوند فاعلىparticipe ): گتيرآن [gətiran] (آورنده) [gətirən]٬
- فتحه [ə]= (پسوند آرزو): قونه م [qonəm] (فرود بيايم) [qonam]٬ اوچه م [uçəm] (پرواز كنم) [uçam]٬ اوله م [oləm] (بشوم) [olam].
- ار [ər] (پسوند مضارع): چكر [çəkər] (مىكشد)٬ گئده ر [gedər] (مىرود)٬ دييه ر [diyər] (مىگويد)٬
- گينان [ginan] (پسوند امر): آلگينان [ ] (بگير)٬ گل گينان [gəlginən] (بيا)٬
- مه (پسوند نفى): آلمه [almə] (نگير) [alma]٬ وورمه [vurmə] (نزن) [vurma].
- مق [məq] (پسوند مصدر): آچمق [açməq] (باز كردن) [açmaq]٬ آغله مق [ağləməq] (گريه كردن) [ağlamaq]٬ آپارمق [aparməq] (بردن) [aparmaq]٬
- سه (پسوند شرط اگر): قالسه [qalsə] (اگر بماند) [qalsa]٬ اولسه [olsə] (اگر بشود) [olsa].

حالات مختلف اسم و ضمير عبارتند از:
- حالات اسمىnominative : من٬ سن٬ او٬ بيز٬ سيز٬ اوللر [onlar] (من٬ تو٬ او٬ ما٬ شما و ايشان)
- حالت ملكى٬ اضافهgenitive : منيم٬ سنينى [səniny] [sənin]٬ اونينى [oniny] [onun]٬ بيزئم [bizem] [bizim]٬ سيزينى [siziny] [sizin]٬ اوللرينى [olləriny] [onların]
- حالت عطفdative : منه٬ سنه٬ اونه٬ بيزه٬ سيزه٬ اوللره [ollərə] [onlara].
- حالت مفعول فيهlocative : منده٬ سنده٬ اونده [ondə]٬ بيزده٬ سيزده٬ اوللرده [ollərdə] [onlarda].
- با (نان): منيم نان [mənimnan] [mənimnən]٬ سنىنان [səniynan] [səninnən]٬ اونىنان [oniynan] [onunnan]٬ بيزيم نان [bizimnan] [bizimnən]٬ سيزىننان [siziynan] [sizinnən]٬ اوللريننان [olləriynan] [onlarınnan].

صرف افعال: فعل گلمك (آمدن)

- حال: (مىآيم٬ مىآينى٬ مىآيد٬ مىآييم٬ مىآييد٬ مىآيند).
گلىيئره م [gəliyerəm] [گليره مgəlirəm-]٬ گلىيئرئنى [gəliyereny] [گليرسنgəlirsən-]٬ گلىيئر [gəliyer] [گليرgəlir-]٬
گلىيئرئك [gəliyerek] [گليريكgəlirik-]٬ گلىيئرئز [gəliyerez] [گليرسينيزgəlirsiniz-]٬ گلىيئرلر [gəliyerlər] [گليرلرgəlirlər]

- ماضى مطلق: (آمديم٬ ...)
گلدئم [gəldem] [گلديمgəldim-]٬ گلدئنى [gəldeny] [گلدينgəldin-]٬ گلدئ [gəlde] [گلدىgəldi-]٬
گلدئك [gəldek] [گلديكgəldik-]٬ گلدئنييز[ gəldenyiz] [گلدينيزgəldiniz-]٬ گلدئلر[ gəldelər] [گلديلرgəldilər]

- ماضى استمرارى: (مىآمديم٬...).
گلئيردئم [gəlyerdim] [گليرديمgəlirdim-]٬ گليئردينى [gəlyerdiny] [گليردينgəlirdin-]٬ [گليئردئgəlyerde-] [گليردىgəlirdi-]
گليئرديك [gəlyerdik] [گليرديكgəlirdik-]٬ گلىيئردينيز [gəlyerdiniz] [گليردينيزgəlirdiniz-]٬ گلىيئرديلر [gəliyerdilər] [گليرديلرgəlirdilər- ]

- ماضى بعيد: (آمده بوديم٬....)
گلميشدئم [gəlmişdem] [گلميشديمgəlmişdim-]٬ گلميشدئنى [gəlmişdeny] [گلميشدينgəlmişdin-]٬ گلميشدئ [gəlmişde] [گلميشدىgəlmişdi-]
گلميشدئك [gəlmişdek] [گلميشديكgəlmişdik-]٬ گلميشدينيز٬ گلميشدئلر [gəlmişdelər] [گلميشديلرgəlmişdilər-]

- آينده: (مىخواهم بيايم٬...)
ايسدئرم گليم [isderəm gəlim] [ايستيره م گليمistirəm gəlim-]٬ ....

- امر: (بيا٬ بيائيد)
گل گينان [gəlginan] [گلگيننgəlginən-]٬ گل٬ گلينيئز [gəlginyez] [گلينيزgəliniz-]

[نمونه هايى از جملات٬ ترانه و ضرب المثلهاى ابيوردى]
اينك نمونه هايى از جملات٬ ترانه و ضرب المثلهاى ابيوردى را نقل مىنماييم:
[براى خواندن نمونه هائى به لهجه ابيوردى زبان تركى به اين نوشته مراجعه كنيد. م.ب.].

خلاصه
تركى ابيوردى لهجه اى است از لهجه هاى تركى ايران كه به تركى خراسانى بيش از آذري [*] نزديك است و داراى ويژگيهاى زير مىباشد:
- به جاى مخرج ايı- و اؤö-٬ مخرج كسرهe- بكار مىرود.
- مخرجهاى بلند تركى قديم به طور قابل ملاحظه اى باقى مانده اند.
- هماهنگى اصوات خلفى palatin كلا و اصوات گرد اكثرا وجود ندارد. پسوندها اكثرا داراى يك شكل مىباشند.
- از نظر لغوى كلمات دخيل فارسى و تا حدى مغولى قابل توجه است.
---------------------------------
[*] منظور "تركى آذربايجانى" است. از آنجائيكه "تركى آذرى" نام ديگر "تركى ايرانى" و يا تركى رايج در ايران است (كه شامل همه لهجه هاى آذربايجانى و خراسانى و سنقرى و از جمله ابيوردى است)٬ كاربرد آذرى به جاى تركى آذربايجانى خالى از اشتباه نيست. از اينرو هر جا كه از آذرى سخن گفته شده است مىبايد به تركى آذربايجانى اصلاح شود.
١- كلمه "ايسسى" متاتز "ايستى" نيست. اصل كلمه "ايسى" كه مشدد شده مىباشد و نه "ايستى" رايج در بعضى لهجه ها.
٢- "آرواد" تركى متاتز "عورت" عربى نيست. در ريشه شناسى كلمه آرواد تركى٬ "اوراقاد" تركى-مغولى پيشنهاد شده است.
٣- ايله-له ilə-lə ٬ ايلن-لن ilən-lən ٬ اينن-نن٬ inən-nən هر چند از ريشه مشترك٬ سه فرم جداگانه موجود در زبان تركى معيار در ايرانند كه مىتوانند به موازات هم بكار روند. مثلا "با تو" را در تركى نوشتارى مىتوان به اشكال زير نوشت: سن ايلهsən ilə ٬ سن ايلنsən ilən ٬ سنلهsənlə ٬ سنلنsənlən ٬ سنننsənnən

گئرچه يه هو!!!

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home