Wednesday, October 10, 2007



تگین (یا تکین )

لقب ترکی قدیمی به معنای شاهزاده ] قس دهخدا ذیل واژه که معنای رشید و خوش قامت و بهادر را نیز آورده است [ . در کهنترین ترکی شناخته شده به صورت تگین آمده است .

در اوایل پادشاهی ترکان تگین به پسر یا نوة مشروع خاقان بزرگ اطلاق می شد. این معنا در سنگنبشته های اورخون * مشهود است که یکی از آنها را از آن کول تگین (معنای تحت اللفظی : «برادر جوانتر ] از الترش خاقان [ ولی عهد») دانسته اند (قس تکین ص 237). دورفر (ج 2 ص 533 ـ541 ش 922) و کلاوسن (ص 483) حدس زده اند که واژة تگین از زبانی قدیمتر و غیرترکی به این زبان راه یافته است . به نوشتة دورفر (ج 2 ص 541) احتمالا این واژه از زبان ناشناختة قوم یوان ـ یوان که پس از هونها و پیش از پادشاهی ترکان می زیسته اند آمده است . نخست در پادشاهی ترکان شاهزادگان معمولا مناصب عالی کشوری یا لشکری داشتند اما بتدریج ضرورت داشتن تبار سلطنتی برای صاحب لقب تکین از بین رفت و این عنوان معرف منصب افراد شد و اعتبار آن به عنوان لقب کاهش یافت .

تگین به معنای شاهزاده در میان ترکان شرقی مثل اویغورها فرمانروایان محلی فرغانه چون صوارتگین و نیز قراخانیان / ایلک خانیان باقی ماند ازینرو در میان نامهای فرمانروایان ایلک خانی می توان نامهایی مثل علی تگین و ارسلان تگین و طغان تگین یافت . با وجود این در سرزمینهای غربیتر از شأن این عنوان کاسته شد و می توانست به هر سردار ترک حتی اگر پیش از آن برده بود ــ مثل سبکتگین مؤسس غزنویان و عمادالدوله ساوتگین سردار و فرمانده پیشقراولان آلب ارسلان سلجوقی ــ اطلاق شود ] برای موارد دیگری که حتی در نام صاحب منصبان دون پایه همچون آب دار و چوگان دار و جامه دار پسوند تگین به کار رفته است رجوع کنید به بیهقی فهرست ص 988ـ990 992ـ993 1000 1005 [ . ظاهرا لقب تگین تا زمان یورش مغولان کاربرد خود را از دست داده بوده و در میان مغولان تقریبا ناشناخته بوده است .

منابع : ] بیهقی دهخدا علی مظاهری زندگی مسلمانان در قرون وسطا ترجمة مرتضی راوندی تهران 1378 ش ص 62 [

C. E. Bosworth and Gerard Clauson، "Al-Xwa ¦razm ¦âon the peoples of Central Asia"، JRAS (1965)، 7; Gerard Clauson، A dictionary of pre-thirteenth century Turkish ، Oxford 1972; G. Doerfer، Türkische und mongolische Elemente im Neupersischen ، Wiesbaden 1963-1967; Tala ªt Tekin، A grammar of Orkhon Turkic ، Bloomington 1968.

/ کلیفورد ادموند باسورث ( د. اسلام ) /

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home