جمهوري اسلامي و سنگ قبرهاي تركي
مئهران باهاري
http://turkce-sindashlari.blogspot.com
سنگ قبرها و جنگ فرهنگها
جمهوري اسلامي عرصه "زندگي" را بر تركان ايران تنگ كرده است، اما اين همه داستان نيست. دولت قوميتگراي فارس جمهوري اسلامي عرصه "مردگي" را هم بر تركان ساكن در ايران تنگ نموده است! جنگ همه جانبه فرهنگي جمهوري اسلامي بر عليه زبان و فرهنگ تركي در ايران، اكنون به اعلاميه هاي فوت و آگهي هاي عزاداري و سنگ قبرهاي تركان و آزربايجان نيز رسيده است. قبلا واحد نظارت بر اماکن عمومی و واحد اطلاعات نیروی انتظامی در برخي از شهرهاي آزربايجان دستور داده بود كه
مردم براي عروسي ها و جشن ها، و گروههاي موسيقي تركي و آزربايجاني براي حضور در اين مراسم بايد اجازه و مجوز بگيرند،
کارتهاي عروسي تركان بايد به زبان فارسي باشد،
هنرمندان رقص آزربايجانی در مراسمها و کنسرتها حق پوشیدن لباس سنتی آزربايجانی در مراسمها را ندارند،
سرودها و مارشهای ملی آزربايجان در مراسم های عروسی نباید نواخته شود و.... (١)
اخيرا دامنه تضييقات ضدبشري مقامات و نهادهاي فارسگراي دولت، به سنگ قبرها و اعلاميه هاي ترحيم و آگهي هاي فوت هم گسترانده شده است. امروز مبارزه اي بي صدا بر سر زبان سنگ قبرهاي تركان و آزربايجان، بين تركان و آزربايجان از يك سو و دولت جمهوري اسلامي ايران از سوي ديگر در جريان است:
١- سخنگوي كميته دفاع از زندانيان سياسي آزربايجان عليرضا جوانبخت مي گويد: «دو سال پيش ابلاغيه ای [دولتي] را در شهر اورميه ديدم که در آن به مراکز تکثير و انتشار دستور داده شده بود که آگهی های ترحيم و عزاداری را نبايد به زبان ترکی منتشر کنند» (٢)
٢- در اخبار از كنده شدن علامت هلال ماه و ستاره بر مناره هاي برخي از مساجد آزربايجان (بقعه سيد حمزه در تبريز در كنار مقبره الشعرا) خبر داده مي شود.
٣- در اخبار ديگري به اعمال محدوديت برخي از مقامهاي دولتي بر سنگ قبرهاي نوشته شده به زبان تركي سخن اشاره مي شود.
٤- البته اين همه غير از تخريب فيزيكي سنگ قبرهاي منسوب به تركان بويژه سنگ قبرهاي تاريخي باقيمانده از دوره حاكميت دولتهاي ترك بر ايران است كه در اثر اهمال سازمانها و نهادهاي دولتي (سازمان اوقاف، سازمان ميراث فرهنگي، دفتر باستانشناسي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري، شهرداريها و ...) گاه گاه با آن مواجه مي شويم. (٣)
امتحان روضه فارسي، امتحان موعظه فارسي:
محدوديتها بر كاربرد زبان تركي در اعلاميه هاي ترحيم و آگهي هاي فوت و سنگ قبرها و ... كه در زمينه پروژه كلان دولت جمهوري اسلامي ايران براي ريشه كن كردن فرهنگ و زبان و هويت تركي از ايران و بويژه آزربايجان جنوبي اعمال مي شوند، تنها بخشي از تضييقهاي دولتي اند كه تركان ايران و آزربايجان در زمينه مذهبي و سنن ديني خود معروض به آنهايند. شوونیسم فارس در اذربايجان در امکان هر گونه فعالیتهای فرهنگی و مدنی آزادانه خادمان امور ديني ترك و آزربايجاني را غیر ممکن ساخته است. خبر زير در باره شهر قم آزربايجان است (٤):
١- تهديد فرهنگيان، شعرا و نويسندگان مذهبي ترك از سوي مقامات و نهادهاي دولتي: در طول چند سال گذشته دهها تن از فعالان و شاعران و نویسندگان ترک قم به انحاء مختلف تهدید شده اند.
٢- ممنوعيت نشر مطالب تركي در نشريات: نشریات قم طبق دستور رسمی ارشاد، حق نشر مطالب ترکی را ندارند این در صورتی است که حداقل شصت و پنج در صد جمعیت این شهر مذهبی را تورکها تشکیل می دهند.
٣- مجبور كردن مداحان ترك براي گذراندن امتحان روضه فارسي از طرف اداره ارشاد: ادارات ارشاد برای بیمه کردن مداحان ترک از آنها به زبان فارسی امتحان می گیرد. یعنی آنان مجبور هستند روضه فارسی بخوانند. برخی از مداحان سرشناس که به روضه فارسی تسلط ندارند از امتحان رد شده اند. سوال اینجاست که چرا وقتی مداحی در ایران با زبان تورکی شناخته میشود و بهترین مداح ایران سلیم موذن زاده تورک است چرا از مداحان تورک مداحی فارسی امتحان گرفته میشود.
٤- مجبور كردن روحانيان ترك براي گذراندن امتحان موعظه فارسي از طرف دفتر تبليغات اسلامي: دفتر تبلیغات اسلامی نیز همین کار غیرانسانی و استعماري را با روحانیان ترک انجام میدهد و از آنها برای رتبه بندی تبلیغی شان امتحان سخنرانی فارسی میگیرد، به همین دليل خطبای توانمند تورک حوزه هاي علمیه از حق واقعی خود در دفتر تبلیغات اسلامی محروم میشوند.
٥- جلوگيري از فعاليت هياتهاي عزاداري ترك: مدیریت حرم حضرت معصومه تا دوسال گذشته از حضور هیاتهای تورک در حرم در ایام مذهبی جلوگیری می کرد که با تلاش هیات مذهبی تورک این امر تا حدودی مرتفع شده است اما هنوز هم در ایام عزاداری ترکان حق عزاداری در مقابل ایوان آیینه که مراسم های برکزار شده در آن مستقیما از برخی شبکه تلوزیونی پخیش میشود ندارند.
٦- فشار براي انحلال جامعه مداحان آزربايجاني از طرف اداره اطلاعات: جامعه مداحان آذربایجانی که با همین عنوان در قم در طی ده سال گذشته فعالیت میکرد و به مسائلی از قبیل آموزش مداحی و برگزاری مراسمهای مذهبی می نمود در این اواخر با تشکیل جلساتی به بیمه مداحان و شعرای تورک قم اقدام کرده بود و جلسات مستمری برای سامان دادن امور آنها تشکیل میداد. اما اداره اطلاعات قم از وحدت مداحان و شاعران مذهبی تورک قم در مقابل مداحان و شاعران مذهبی فارسی زبان به خشم آمده است و با احضار سه تن از مداحان و شاعران تورک به اداره اطلاعات خواستار انحلال جمعیت آنان شده است. اداره اطلاعات آنان را مجبور کرده است که به جامعه مداحان فارسی زبان بپیوندند.
جمهوري اسلامي از سنگ قبرهاي تركان چه مي خواهد
نخستين دولت فارس تاريخ اخير ايران، يعني رژيم پهلوي مصمم به ريشه كن كردن زبان و هويت تركي از ايران و فارسسازي مطلق ملت ترك ساكن در اين كشور بويژه در آزربايجان جنوبي از همه جهات زباني، مذهبي، فرهنگي و ... بود. محدوديتها و ممنوعيتهايي كه بر اعلاميه هاي ترحيم، آگهي هاي فوت و سنگ قبرهاي تركي از سوي جمهوري اسلامي ايران اعمال مي شود، نيز در ادامه همان سياست بوده و تماما در ضديت با حقوق بشر، شعائر اسلامي و سنن رايج در تاريخ و گذشته مردمان ساكن در ايران است. در گذشته هيچكدام از دولتهاي ترك و آزربايجاني حاكم بر ايران كوچكترين محدوديني در اينگونه عرصه ها اعمال ننموده اند. حتي در قرن بيستم و تا روي كار آورده شدن دولت استعمار نشانده و كودتائي پهلوي نيز وضعيت به همين منوال بوده است. در اين دوره نه تنها كوچكترين محدوديتي در كاربرد زبان تركي در آگهيهاي فوت و اعلاميه هاي ترحيم و سنگ قبرها موجود نبوده، بلكه زبان تركي به عنوان زباني رسمي و دولتي در اين موارد نيز بكار برده شده است. چنانچه تسليت نامه ى مجلس اول در مرگ مظفرالدين شاه٬ در روزنامه ى رسمى مجلس به دو زبان فارسي و تركي چاپ گرديده است (٥)ּ(در قانون اساسي بعد از انقلاب مشروطيت ١٩٠٦زبان رسمي كشور قـيد نشده بود). اكنون پس از يك صد سال از دوره مشروطيت، در حاليكه اقليتهاي غيرمسلمان ارمني و .... سنگ قبرها و اعلاميه هاي ترحيم خود را به زبان ملي شان ارمني و با خط ارمني با آزادي كامل مي نويسانند، محروم بودن ملل مسلمان ساكن در ايران از نوشتن سنگ قبرها و اعلاميه هاي ترحيم خود به زبان و خطوط ملي شان، معنائي به جز دشمني آشكار جمهوري اسلامي با زبان و فرهنگ و ملل مسلمان ساكن در ايران بويژه تركان و آزربايجانيان ندارد. در دراز مدت، ممنوع كردن آگهي هاي فوت، اعلاميه هاي ترحيم و سنگ قبرهاي تركي از سوي جمهوري اسلامي تلاشي براي نابود كردن هويت تركي در ايران است.
با ممنوع كردن سنگ نوشته هاي تركي، يك فرهنگ قتل عام شده از بين برده مي شود. در چنين شرايطي است كه يك آگهي فوت و يا سنگ قبر معمولي تبديل به يادمان و سمبول هويتي حساسي مي شود. به همه حال اجبار به انتشار تسليت نامه ها و اعلاميه هاي ترحيم و سنگ قبرها به زبان فارسي مانند خود رسمي شدن زبان فارسي بدعتي شوم در تاريخ ايران است و تركان ايران و آزربايجانيان مي بايد اعتباري به آنها نكرده بلكه در مقابل اينگونه بدعتهاي ضد انساني شديدا مقاومت ننمايند. تركي نويسي آگهي هاي فوت و اعلاميه هاي ترحيم در كوتاه مدت بخشي از مقاومت مدني در مقابل سياستهاي نژادپرستانه و بويژه نوشتن سنگ قبرها به تركي حركتي بسيار مهم در پاسداري از وطن آزربايجاني و هويت تاريخي تركي آن است. (٦)
در زير يكي از موارد تضييق بر سنگ قبرهاي تركي مربوط به شهر كرج آزربايجان عينا آورده مي شود:
نخستین سنگ مزاری که در کرج به ترکی حک شد (٧)
"هنوز برف می بارید و من با دستان یخ زده ام سنگ قبر وی را از برفها پاک می نمودم. بیگانه نبود مادرم بود. هنوز هم موهای سفید کوتاهش را به خاطر دارم . مادرم هر شب با رادیوی چوبی کهنۀ گوشۀ اتاق ور میرفت. او گوشش را به رادیو چسبانده و هر شب اخبار رادیو باکو را گوش می کرد. هنوز نمی فهمیدم که چرا! مادرم هر شب به برنامه های ترکی و اخبار باکو گوش می داد. او به سختی جان داد .آن زمان که مرزهای اهریمنی شوروی در هم فرو ریخت و مقابل چشمان خود در تلویزیون مردم دو آلمان جدا شده را می دیدم که دیوار برلین را می شکستند و مرزهای قراردادی را به ذهن تاریخ می سپردند و ملت ها با اراده و شعور ملی خود تاریخ را ورق زدند. تنها من دو کره و دو آزربايجان را دیدم که ماندند و ماندند. با مردنش بسیار دیر بیدار شدم. سالهایی که ملت ما در فراموشی و سرکوب قرار داشتند. مرده ای در مرگش آغازگر راهی شد.
من برای سنگ مزار وی هر بار سراغ مسئول حراست گورستان می رفتم و او به محض دیدن من همچون مرده ای از پشت میزش بلند می شد و می گفت : آقا تو هم شدی مشکل قبرستان ما, سنگ قبر مادر شما چه اهمیتی دارد که به ترکی یا فارسی نوشته شود؟ آدم که مرد مرده است و برای مرده اهمیتی ندارد که نوشته های سنگ قبرش به ترکی آزربايجانی باشد . به محض این بحث ها من نیز با درد و رنجی صد چندان به مسئول حراست قبرستان جواب میدادم که اگر نوشتۀ فارسی و یا ترکی اهمیتی برای مرده و شما ندارد چرا اجازۀ حکاکی سنگ قبر به زبان ترکی را نمی دهید . بیش از چهار ماه مزار بدون سنگ رها شده بود . بهار نیز گذشته بود. اما آنچه را می خواستم با اراده و لجاجت تمام بعد از ماهها معطلی به انجام رساندم . و مضامین نوشته های سنگ به ترکی حک شد. اولین نوشتۀ سنگ مزار به زبان ترکی در انتهای حصارک شهر کرج و در قبرستان بهشت سکینه به سال 1377 نوشته شد."
سنگ قبرها، سند مالكيت وطن
اهميت مزارها تنها به آن نيست كه پارچه اي از خاك مقدس وطن كه عزيزانمان را به امانت به آن سپرده ايم مي باشند. بلكه مزارها در عين حال دلالت بر قوم و ملتي دارند كه بر يك سرزمين مي زيد، مزارها سند مالكيت يك سرزمين اند كه بر طبيعت نقش شده اند. براي بدست آوردن هويت ملي هر جمعيت و منطقه و شهري و براي تهيه نقشه دموگرافيك و جمعيت شناسي آنها نگاهي به قبرستانهايشان كافي است. قبرستانها به همراه نامهاي نام محلات و كوچه ها و سمتهاو كارونسراها و ديگر ابنيه تاريخي مهمترين اسناد و مدارك بر هويت ملي مناطق اند. از همين رو حفظ قبرستانها و تحويل آنها به نسل بعد از ضروريات ملتي متمدن بودن است و باز از همين روست كه در سرزمينهاي اشغالي نخست اسناد مالكيت كاغذي و سپس سنگ قبرها نابود مي شوند. در ايران نيز با تبديل سنگ قبرهاي تركان و آزربايجان به سنگ قبرهاي فارسي عاري از هر گونه نوشته و نشانه تركي، در پشت پرده پروژه اي دراز مدت از طرف فارسها در حال اجراست. اين پروژه عبارت است از ايجاد هويتي فارسي براي تاريخ ترك و گذشته آزربايجان و بر مبناي آن ادعاي تملك ارضي بر هر دوي آنها در آينده. مشابه اين پروژه توسعه طلبانه براي ادعاي تملك بر اراضي تركان و آزربايجان همزمان از سوي ارمنيان و كردان (در كركوك) نيز در حال اجرا است:
١- تخريب مزارهاي تركي در كركوك و ديگر مناطق توركمان نشين عراق توسط كردان: در مناطق توركمان نشين عراق همه
ميراث تركي در دوائر رسمي و قبرستانها تخريب مي شود. از سال ٢٠٠٣ به بعد پيشمرگه هاي كرد پس از ورود به كركوك در نخستين اقدام ادارات سجل و ثبت اسناد را تخريب و به آتش كشيدند، اين اقدام آگاهانه مقدمه اي براي رد تاريخ و بازنويسي آن بود. متعاقب آن بسياري از سنگ قبرهايي كه داراي نشاني از هويت تركي، سمبل ماه و ستاره و يا نوشته اي به زبان تركي بوده اند توسط كردها تخريب شده اند. امروز در قبرستانهائي كه تا چند سال هر سنگ قبر داراي سمبول آي اولدوز (ماه ستاره) بود، امروز از آنها اثري نيست. اين سمبولها كه اسنادي از تاريخ طولاني بودند توسط پيشمرگه هاي كرد نابود مي شوند تو گوئي كه آنها نيز واقف به اين حقيقت اند كه اينها موزه هاي باز مي باشند. آنها سنگها با سمبل ماه و ستاره و متون تركي را در پايه ساختمانها و يا ديوار باغچه ها كه براي تازه واردين كرد ساخته مي شود به عنوام مصالح ساختماني بكار مي برند. سپس براي اينكه به راحتي بتوانند بر اين شهر بيش از هزار سال ترك، ادعاي مالكيت كنند شروع به نوشتن و نصب سنگ مزارها به زبان كردي كردند. (در پاسخ به اين بازنويسي تاريخ، مجلس مشورتي توركمان، جايزه اي يك ميليون دلاري براي كسي كه يك سنگ مزار به زبان كردي مربوط به پنجاه سال قبل از كركوك بياورد تعيين كرده است).
٢: دفن صلیب توسط ارامنه در گورهای خدافرین و قره داغ آزربايجان:
بنا به خبر خبرگزاري ميللي شورا، در حال حاضر هیچ ارامنه ای در خدافرین آزربايجان جنوبي زندگی نمی کند. ارامنه مقیم این منطقه در سالهاي گذشته بويژه پس از تاسيس جمهوري اسلامي به میل خود از خدافرین و قره داغ خارج شده اند، بگونه ای که در حال حاضر می توان گفت که هیچ ارمنی ای در مناطق خدافرین و قره داغ زندگی نمی کنند. اما به رغم این موضوع برخی از ارامنه جمهوري ارمنستان با عبور از رود ارس، صلیبهای کوچکی را در قبرهای رها شده منطقه اعم از مسلمان و غیر مسلمان دفن می کنند. بومیان منطقه معتقدند ارامنه با این اقدام قصد تاریخ سازی و متعاقب آن ادعاي مالكيت ارضي برای خود دارند. چنانچه یک ارمنی مقیم اصفهان فارسستان، اخيرا مدعی مالکیت اراضی صفر مرزی در ناحیه خدافرین آزربايجان شده است! وي با سفر به منطقه خدافرین مدعی شده که اراضی مجاور پلهای حسرت و همچنین سد خدافرین از قدیم به خانواده وی تعلق داشته است. ادعاهای وی سبب ایجاد واکنش شدید مردم منطقه شده است.
انعكاس فارسسازي دولتي در سنگ مزارهاي تركان و آزربايجانيان
مقامات جمهوري اسلامي با اشاره به اين كه امروزه عملا زبان نوشتاري تركان و آزربايجان فارسي است و اينكه نوشته هاي سنگ قبرهاي بسياري از تركان و آزربايجانيان نيز به فارسي است، به اين نتيجه مي رسند كه در ميان ترك زبانان ايران و سرزمين آزربايجان چيزي از فرهنگ تركي وجود ندارد، فرهنگ تركي فرهنگي بيگانه براي ترك زبانان و آزربايجان است و زبان فرهنگي و اصلي تركان، فارسي است. آنها ادعا مي كنند در ميان آزربايجانيان و ديگر تركان ايران، سنت انتشار اعلاميه هاي ترحيم و نوشتن سنگ قبرها به زبان تركي وجود ندارد. چنانچه منصور حميدي، مسئول واحد هنرهاي سنتي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان آذربايجان شرقي، ادعا نموده است: "آزربايجانيها تنها در حرف زدن است كه از زبان تركي استفاده ميكنند، آزربايجانيها بيشتر از زبان فارسي براي نگارش استفاده ميكنند. حتي زن و شوهرها براي نوشتن يادداشت براي هم از زبان فارسي استفاده ميكنند. زماني برخي از مردم شهر قصد داشتند با انتشار اعلاميه هايي به زبان تركي زبان رسمي اعلاميه ها را عوض كنند. اما اين اتفاق نيفتاد".
آنچه كه اين مقامات به عمد از ذكر آن خودداري مي كنند اين است كه فارسي نويسي تركان كلا معلول سياستهاي استعماري دولت ايران در تحميل زبان قوم فارس بر تركان و ريشه كن كردن زبان و فرهنگ تركي از ايران است. اين سياستهاي استعماري متاسفانه آثار تخريبي خود را در همه عرصه هاي اجتماعي از جمله در آگهي هاي فوت، اعلاميه هاي ترحيم و نوشته هاي سنگ قبرها نيز نشان مي دهد. عدم استفاده از زبان ملي تركان و آزربايجانيان در اين موارد، صرفا نتيجه محروم نگاه داشته شدن اين ملت از حق تعليم و تعلم به زبان ملي خود تركي و از طرف ديگر اعمال محدوديتها و تضييقها بر كساني است كه اقدام به استفاده از زبان تركي در اين عرصه ها مي كنند است. به همه حال سنگ مزارها علاوه بر آنكه با گذشت زمان و جنگها مادتا از بين مي روند، با تغيير زبان آنها نيز معنا نابود مي شوند. اين آن اتفاقي است كه در ايران روي مي دهد و در نتيجه آن است كه هر روز كه مي گذرد سنگ مزارهاي تركان كمي بيشتر از گذشته و هويت ملي خلق ترك دورتر مي شوند.
آري، سنگ مزارها علاوه بر آنكه نشاني (بلليك) از صاحب مزارند، سندي در باره حوادث اجتماعي نيز مي باشند. با بررسي اين اسناد مي توان در باره برخي از حوادث گذشته و يا حاضر وقوف يافت. چنانچه با بررسي سنگ قبرهاي تركان ايران مي توان به روند شتابان فارس شوندگي تركان (در دوره هاي پهلوي و جمهوري اسلامي) و هويت زدائي و ترك زدائي از صحنه ايران پي برد و آثار گذار از حاكميت تركان به فارسها در ايران را به روشني ديد. عمده ترين اين آثار عدم كاربرد زبان تركي در نوشته هاي سنگ مزارهاست. امروز كسي كه به قبرستانهاي آزربايجان جنوبي و ديگر نقاط ترك نشين ايران مراجعه كند به سختي مي تواند سرنخي بدست آورد كه اين نشان از تعلق آنها به سرزمين و ملتي ترك باشند. قبرستانهاي ما بيش از خود ما، هال و هواي همسايه مان يعني قوم فارس را پيدا كرده اند. اين وضعيت ناخوشايند، منحصر به عوام الناس كه به همه حال از حق تعليم و تعلم به زبان تركي محروم مانده اند نيست، بلكه سنگ قبر بسياري از بزرگان ترك و آزربايجاني كه در راه اعتلاي حقوق ملي و فرهنگي ملت ترك عمر خود را صرف كرده اند نيز با كمال تعجب و تاسف به زبان فارسي است. مثلا سنگ مزارهاى فريدون ابراهيمى٬ صمد بهرنگى٬ شيخ محمد خيابانى٬ ستارخان مرضيه اوكوئي، رشديه، كلنل پسيان و صفرخان، غلامحسين ساعدي ، .... همه و همه به زبان تحميلي و استعماري قوم همسايه اما برتري طلب فارسي است!!! اين وضعيتي به معني دقيق كلمه شرم آور است.
قورقان، بالبال و تيكيلي داش در ميان تركان باستان
قورقان:
كلمه قوروقان كورقان Kurgan veya Korgan korqan, kurqan, kurghanبه معني تپه اي كوچك كه از انباشتن خاك بر سر مزار به وجود آيد، تپه مصنوعي مزار كه از انباشتن خاك و يا سنگ بر روي مزار بوجود مي آيد، بوده و اصلا كلمه اي تركي است. (مانند يورقان، آليشقان، اٶركه ن، يارقان). از زبان تركي به روسي و از آنجا به انگليسي وارد شده است. اين كلمه در زبان تركي به معني قلعه، استحكامات، برج و بارو، شهر، جائي كه محافظت شود، بناي يادبود، آرامگاه و مقبره، تومسه ك، هٶيوك، تيكمه داش، تربه، قبه شخص مرده، بعدها به معني ديوار و قلعه هايي كه براي حفاظت از سواره دشمن ايجاد شده، حصار مزار، آغل گوسفندان و... بكار رفته است. (در تركي قيپچاق: قورقان ائو: مزار)، معادل لاتيني آن تومولوس Tümülüs است. قورقان به منظور مشخص كردن محل دفن معمولا در تپه هاي كوهها درست مي شده است. در زير قورقان، جسد متوفي در يك گودال و يا اتاق چوبي گذاشته مي شد. اتاق مزار در قورقانها مربع، مستطيل و يا بيضي شكل بود. جسدها در قورقانها همراه با اشياشان حتي اسبهايشان و رو به شرق دفن مي شده اند. كساني كه مزارها را تخريب مي كردند به شديدترين وجهي مجازات مي شدند.
قورقانها در سيبري، آسياي ميانه، روسيه، آزربايجان، آناتولي، بالكان، اروپاي شرقي و مكزيك ديده شده اند. نخستين نمونه هاي آن مربوط به هزاره چهارم قبل از ميلاد در آوراسيا در صحاري جنوب روسيه بوده كه بعدها به دانوب، اروپاي شمالي، و شمال ايران در حدود ٣٥٠٠ قبل از ميلاد گسترش يافته است. سنت قورقان سازي بويژه در ميان تركان و مونقولهاي شامانيست كه آنرا اوبا مي ناميده اند مرسوم و بويژه در دوره هونها در آسياي ميانه توسعه يافته است. نمونه هاي مهم قورقانهاي توركي، ائسيك قورقان داراي شخصي با لباسهاي طلائي و پازيريك قورقان كه داراي نخستين نمونه هاي قالي تركي است مي باشد.
بالبال:
نوعي از اوبئليكسهاي قورقان از سنگ و يا رس، مجمسه ي انساني و سنگي آئييني كه در اطراف بعضي از قورقانها به عنوان يادبود متوفي نصب مي شده و سمبل انسان بوده است. تركان باستان به اين سنگ ها بالبال مي گفته اند. در گذشته بالبالها قهرمانيهاي تركان باستان را نشان مي داده اند، امروز نيز فلسفه حيات، احساسات و تفكرات و جهانبيني، و باورهاي ملت ترك را منعكس مي كنند. در آسياي ميانه تركان باستاني بويژه گروههائي كه بر دين شاماني بوده اند مانند قومانها (قيپچاق)، بالبالها را به شكل فيگورهاي جنگ آوران در اطراف تپه مزار (قورقان) رزمندگان فوت كرده نصب مي كرده اند. بالبالها شخصيت و قهرمانيهاي متوفي و يا دشمناني كه رزمنده مذكور آنها را به قتل رسانده بود را تمثيل مي كرده و به تعداد آنها بودند. تركهاي اوغوز نعش متوفي را در گودالي اتاق مانند گذاشته و به يك دست آن قدحي چوبي پر از شراب مي داده اند. در درون تابوت نيز شراب را در ظرفي بسيار بزرگتر قرار مي دادند. اين سنت در بالبالها هم ادامه يافته است. بالبالبها عموما به شكل جنگآوري است كه در يك دست چپ شمشير و در دست بالا آورده راست خود قدحي شراب داشتند. به اعتقاد تركان قديم اين بالبالها خدمتكاران متوفي بوده و در بهشت در خدمت او خواهند بود. گاهي اوقات نيز بالبالها به يادبود دشمناني كه در جنگ كشته شده بودند برافراشته مي شده اند.
كلمه بالبال تركي داراي ريشه اورال-آلتائي است. (باريمال در مونقولي، پلبو در تونقوس-مانچو، پانيوا، پانيپائي، پانيما در ژاپني، بالواني در مجاري به همين معني). مصدر باري در زبان مونقولي به معني ساختن بنا و ريشه پاني در ژاپني به معني خاك رس است. احتمالا كلمه بالبال با كلمات تركي باليق-پاليق (شهر، كلان شهر)، پالچيق (گل)، بالتاق (گل و لجن)، بالكان – بلقان - بالقان (سلسله كوههاي جنگلي، تپه غلطان شني)، بالقانليق (منطقه ناهموار)، بالاقان (سنگ، صخره)، بالخاش-بلخاس (نام درياچه و شهر) همريشه است. اين كلمه به شكل بولوان به روسي قديم وارد شده است.
بالغ (بالیق، بالیغ، بالغ، بالق، پاليق، بلق و بالوق) واژة ترکی به معنی شهر، ده، خانه و قلعه و کاخ، مجتمع خانه ها و در جغتایی به معنی «شهری که اطرافش را دیوارهایی محصور کرده باشد» است. پاليق-باليق در تركي مدرن معادل كلان شهر است. اين كلمه تنها یا به صورت ترکیبی در اسامی شهرها و اماکن به کار رفته است . باليق در کتیبه های اورخون (قرن دوم) و نوشته های اویغوری استعمال شده و از واژه های کهن و اصیل ترکی است. محمود کاشغری در دیوان لغات الترک بعد از قید بالق به معنی کاخ و شهر و باليقلاندی ـ به معنی «در جایی قلعه ساخته شد» ـ تصریح ميکند كه این عنوان مخصوص اویغورها –تركان شهرنشين و داراي تمدني پيشرفته- بوده است. بالق به صورت ترکیبی هم در اسامی شهرها و اماکن دیده می شود: مثلا در کتیبه های اورخون به صورت بیش، بئش بالق (در ترکستان چین)، چن بالق، ینی بالق، خان بالق (شهرخان، شهرهای قره قروم و پکن مدت زمانی به این نام خوانده می شدند)، ایلی بالق (در ساحل رود ایلی، اوردو پاليق، باي پاليق،.... معادل آن در مغولي بالاقا، بالقاهان-بالقان (بوريات)، بالقا-بالاق (داگور)، در تونگوزي-منچوري پالوقا، در ژاپني پايي، فرم آلتائي اوليه آن پييالاق، بييالاق (تركي قديم)، چوواشي (پولئر)، پالوق (ساري يوغور)، بالوق (خلج) است. واژة بالك (بالق) به زبان برخى از مردم ارغو (ساكنان نواحى ميان طراز و بلاساغون) به معناي گِل و لجن نيز آمده است. واژة بالق با كلمه پالچيق، بالچق به معني گل هم نسبت دارد. مشابه این دگرگونی معنایی را در کلمة ترکی دیگر توی می توان دید که هم به معنای گل است و هم به معنای قرارگاه و در نوشته های اویغوری به معنی شهر نیز به کار رفته است . این تحول معنایی با ملاحظة ساختمانهای گلی شهرها طبیعی می نماید. باليق احتمالا همريشه با اسم بالكان (شبه جزيره بالكان) نيز مي باشد. در زبان تركى اين نام به صورت بالقان و بلقان آمده كه به معناي رشته كوه است. تركان منطقة ناهموار را بالقانليق مىنامند. كلمه باليق، با نام شهر بلاساغون- بلاساقون - بلاساکن -بلاغاسون (شهر خاقان ترک، ولایت خاقان ترکش، مدینة خاقان الترکشی) که با نامهای غز اردو، غز اولوش و غز بالیغ نیز شناخته شده مرتبط است. اگر جزء آخر بالاغاسون يعني كلمه سین به معنای قبر و شهر گرفته شود این کلمه به صورت بالقاسین و یا بالیق سین قابل توضیح است. جزء دوم قره بالقاسون پایتخت اویغوری در کنار رودخانة اورخون و نام بالقاس در صحرای قزاق احتمال دارد که با بلاساقان پایتخت هونها که به قفقاز جنوبی مهاجرت کرده اند یکی باشد.
تيكيلي داش:
تيكيلي داش، سنگ ستون با قاعده دائره اي و يا چهارضلعي كه به طرف بالا نازك مي شود است كه به يادبود شخصيت و يا حادثه خاصي ساخته شده است. در زبانهاي اروپائي به نوع كلاسيك آن اوبليسك Obelisk و به نوع غير كلاسيك آن ستل Stel گفته شده است.
قديمي ترين نمونه هاي ادبيات ترك، نوشته هاي سنگ مزارها است
سنگ قبرها در عين حال نمونه زيبائي از محصولات زباني و خزينه اي پربها براي زبانشناسان، تاريخنگاران، فلكلورشناسان، عالمان فلسفه و ادبياتند. در ادبيات ترك نيز قديمي ترين نمونه ها عبارت از نوشته هاي سنگ مزارها است:
١- سنگ مزارهاي گٶك تورك: در اواسط قرن ششم میلادی دولتي بزرگ در آسیای میانه ظهور کرد. طایفة حاکم اين دولت «ترک» نام داشت و این نام بعدها به قلمرو بزرگی اطلاق شد که بسرعت گسترش یافت . از فرمانروایان این قوم اولین متون منسجم در فرم کتیبه های سنگ مزار به گویشی از ترکی کهن به جا مانده است. اين كتيبه هاي سنگ مزار، نخستین مأخذ شناخته شده اند که در آن کلمة ترک بارها به عنوان نام جمعی از مردمان به کار رفته و بهترین تحقیق جامع در بارة همة آنچه از زبان ترکی تا امروز بازمانده مي باشند. کتیبه هاي مذكور که به سده های اول تا چهارم / هفتم ـ دهم تعلق دارند با پیشینه های جغرافیایی ـ سیاسی گوناگون کهنترین اسناد زبان ترکی اند. بعضی از آنها بویژه کتیبه های طولانی و منسجم اورخون امکان تجزیه و تحلیل در جزئیات ساختاری زبان تركي را فراهم می کنند. سنگنبشته های اورخون در دو حوضة رودهای اورخون و تالاس و ینی سئی است که شامل چند سنگ قبر از جمله سنگ قبر کول تگین (113/ 731) و بیلگه قاغان / خاقان (116/734) مي باشد. این متون اغلب به خطی مشهور به رونی و يا رونی شکل نوشته شده اند.
٢- سنگ مزارهاي تركان باستاني بولقار: ترکهاي باستان در اروپای شرقی در مثلث جغرافیایی گسترده اي شامل نواحی پونتیک، ولگا و بالکان مستقر شده بودند که بلغارها نمونه ای از آنانند. بلغارها یکی از اقوام اوغوری اند که از قرن پنجم تا هفتم میلادی در منطقة پونتیک به سر می بردند و بعدها در قرن هفتم به شمال شرق بالکان نزدیک رودخانة دانوب و در تاریخی نامعلوم به ولگا کوچ کردند. زبان بلغارهای شمال شرق بالکان، تركي بلغاری دانوب نامیده می شود. شواهد بر جا مانده از زبان تركان بلغار، همانند زبان تركان خزر نامهاي جايها و اشخاص در فهرست شاهزادگان بلغاری و چند «گور نوشته» و کلمات و القاب و اسامی و وامواژه ها در زبان اسلاونیک یعنی شکل قدیمی زبان بلغاری امروز (اسلاوی) است. متون کوتاه اما منسجم کتیبه های تركي سنگ مزارهاي بلغار ولگا که به خط عربی نوشته شده، از مهمترین مدارک زبان شناختی در بارة زبان آنها و بررسی گذشتة زبانشان محسوب می شوند. امروزه با توجه به كتيبة كشف شده در سرزمين بلغارهاي كرانة رود دانوب معلوم شده است كه زبان بلغارها به زبان معاصر چوواشها نزديك، و جزو زبانهاي تركى غربى بوده و به گروه زبانهاي اغوز - پچناك تعلق داشته است.
سمبلهاي تركي در سنگ قبرهاي آزربايجان
در مزارهاي آزربايجان آثار دو فرهنگ تركي و آزربايجاني پيش و پس از اسلام ديده مي شود. نمونه هاي زير آثار فرهنگ تركي پيش از اسلام در مزارها و سنن قبرهاي تركان آزربايجاني بشمار مي روند:
قورقان:
مدنيت قورقان در آزربايجان در هزاره هاي ٣-٤ قبل از ميلاد آغاز شده است. در اين دوره در آزربايجان گروههاي پروتوتورك مي زيسته اند. در عصر جديد مدنيت قورقان با نام اوغوز خاقان مرتبط شمرده شده است. طبق روايات و افسانه هاي آزربايجاني اوغوز خاقان در كشورهائي كه فتح مي كرده امر به ساخت قورقانها و يا تپه هاي مرتفع مي داده است. محمد حسين خلف تبريزي مولف برهان قاطع در اثر خود هنگام ريشه شناسي نام آزربايجان به قورقانهاي تركي اشاره نموده است. وي نام آزربايجان را نيز از همين تپه هاي مرتفع و يا قورقانها كه به امر اوغوزخان برپا شده اند دانسته است. به گفته وي نام آزر در تركي قديم به معني جاي مرتفع است. امروزه در اوكرائين نيز به قورقانهاي تورك، اغوز گفته مي شود، از طرف ديگر به قورقانهائي از اين نوع در آزربايجان "اوغوز قبيرلري" گفته مي شود. فرمي از كلمه قورقان در تركي امروزي در زنجان آزربايجان و به شكل قورلاماق به معني دفن كردن محافظه شده است.
بالبال:
حفريات باستانشناسي نشان مي دهند كه رسم و سنت بالبال در آزربايجان به طور پيوسته تا آغاز قرن بيستم به حيات خود ادامه داده است. در قرون وسطي مجمسه دلاور متوفي و يا كشته شده به عنوان سمبل شجاعت و بيباكي، جاي خود را به مجسمه هاي قوچ و شير داده است. امروزه نيز علاوه بر قوچ و شير و .. مجسمه هاي انساني و عكسهائي كه در مزارهاي آزربايجان ديده مي شوند، فرم معاصر بالبالهاي تركي شمرده مي شوند. فرهنگ بالبال بويژه در ميان ايلات ترك آزربايجاني ساكن در جنوب ايران مانند قشقائي ها زنده به شكل نقش كردن صورتهاي آنتروپومورفيك (انساني)، زوومورفيك (حيواني، بويژه قوچ و شير)، كوسميك (خورشدي،..) نگه داشته شده است. كاربرد سمبولهاي كوسميك مانند خورشيد و ماه در ميان تركان باستان از جمله تركان باستاني هون تمثيلگر تنگري و يا خداي تركان بوده است.
ديكيلي داش:
به ستونهاي بلند مزارها در نقاط گوناگون آزربايجان از جمله تبريز (پيري شيروان)، توفارقان (باداميار قبريستاني)، اورمو (بند كندي) و شكي (يوخاري باش اسكي مزارليغي) برخورد مي شود. در روستاي بند اورميه، قبرستان شهداي عثماني وجود دارد. اينها مزارهاي سربازان عثماني مي باشند كه در سالهاي ١٩١٨ به هنگام قتل عام تركان آزربايجان جنوبي از سوي ارمنيان به كمك تركان آزربايجان شتافته و در آنجا شهيد شده اند. بر مزار اين شهدا ستونهائي به ارتفاع دو متر برپا شده است.
تربه هاي چادري شكل:
تربه هاي چادري شكل كه در زمان تركان سلجوقي نيز بسيار رايج بوده است، نمود ديگري از ردپاي فرهنگ تركي در مزارهاي آزربايجان است. در دوره سلجوقيان آزربايجان و آناتولي، مساجد و تربه هاي بسياري از بزرگان ديني و سيويل به شكل گٶي-يورد-چادير تركي ساخته شده اند. امروز هم در آزربايجان، اگرچه در موارد نادري، تربه هائي به شكل چادر و يوردهاي تركان آسياي ميانه يافت مي شود.
فيگورهاي حيواني:
از مهمترين ردهاي باورها و اديان تركي باستان در سنگ مزارها، كاربرد فيگورهاي حيواني مشخصي در آنها است. هر چند در فرهنگ اسلامي نقش فيگورهاي انساني و حيواني ممنوع بوده است، در مزارهاي آزربايجان اينگونه اشكال در ادامه فرهنگ تركي پيش از اسلام به وفور ديده مي شوند. در تاريخ تركان مسلمان نيز بويژه از دوره سلجوقيان فيگورهاي كوزميك، هندسي، گياهي و حيواني بكار رفته است. فيگورهاي حيواني بكار برده شده مانند قوچ، اژدها، انواع پرنده (عقاب، قوش)، شير، گرگ، ماهي، اسب، طاووس و ... عموما اونقون (توتم) طوايف و اقوام ترك بوده اند. اكنون در آزربايجان و حتي در گستره بزرگتر قلمرو دولت تركي آزربايجاني قاراقويونلو، بر سر مزارهاي آنها به مجسمه هاي سنگي قوچ كه سمبل و توتم آنها بود، برخور مي شود. سنگ مزارها با فيگوهاي حيواني شير و قوچ و ... در ميان ايلات ترك آزربايجاني مانند قشقائي بسيار رايج است.
مجسمه، عكس و نقشهاي ديگر:
محققين سنگ مزارهاي آزربايجان را در مقوله بالبالهاي تركي باستان دسته بندي كرده اند. به عقيده اين محققان، مجسمه شخص متوفي در مزارهاي امروز آزربايجان، معادل بالبالهاي تركهاي باستان است، اين محققان كاربرد عكس متوفي در سنگ مزارها را نيز وئرسيون مدرن بالبالها دانسته اند. مورد ديگر، نقش اشيائي بر سنگ قبرها مربوط به شغل، مسلك و حرفه متوفي است. مانند صحنه هاي ضيافت و شكار در سنگ قبرهاي تركان گٶك تورك و شمشير و سپر، تير و كمان بر سنگ قبرهاي نظاميان، و يا نقش قوپوز (ساز) در مزار آشيقها در اورميه، سالماس، قاراباغ و ....
نوشته هاي تركي و هلال ماه و ستاره:
از مهمترين نشانه هاي هويت تركي بر مزارها مي باشند كه در زير به آنها به طور جداگانه اشاره شده است.
هلال ماه و ستاره
سمبل ماه و ستاره (آي اولدوز) نشانه مسلمان و هم چنين ترك بودن متوفي است. پس از استقلال آزربايجان و با توجه به وجود هلال ماه و ستاره در پرچم اين كشور و هم چنين تركيه، اين سمبل بار هويتي ملي و سياسي جديدي پيدا نموده است. ستاره پنج گوش به همراه هلال ماه از دوران گٶك توركها سمبل تركان بوده و در سده هاي اخير با ظهور امپراتوري عثماني همچنين به سمبل اسلام تبديل شده است. ستاره هشت پر، سمبل تركان سلجوقي و همچنين برخي از اقوام و سلسله هاي ايراني باستان است. با توجه به تاثير پذيري عميق سلجوقيان از فرهنگ ايراني، محتمل است كه آنها ستاره هشت پر خود را از فرهنگ ايراني اخذ كرده باشند.
در سالهاي اخير همگام با بازگشت به هويت تركي و ترك تعصبات مذهبي، كاربرد سمبل ملي هلال ماه و ستاره در ميان تركان ايران و آزربايجان جنوبي در اعلاميه ها و سنگ قبرها و ... بسيار رايج شده است. به موازات آن، حساسيت مقامات و نهادهاي جمهوري اسلامي به اين سمبل نيز افزايش يافته است، تا چند سال پيش در مناره بقعه سيد حمزه در تبريز در كنار مقبره الشعرا هلال ماه و ستاره اي همانند هلال و ستاره مساجد تركيه و جمهوري آزربايجان وجود داشت. ولي اكنون از اين حلال و ستاره خبري نيست گويا نهادهاي دولتي جمهوري اسلامي، علامت ماه و ستاره موجود در مناره را احتمالا به اين دليل كه در پرچم هاي آزربايجان و توركيه نيز ماه و ستاره وجود دارد نتوانسته اند تحمل كنند.
در ايران، آزربايجان، تركيه و عراق برخي از تركان جعفري و علوي براي تاكيد بر هويت مذاهب خود از سمبلهاي خاص استفاده مي كنند. اين سمبلها كه عموما براي هر دو مذهب علوي و جعفري يكسان است، عبارتند از: نام بردن از اهل بيت (حض. محمد، علي، حسن، حسين و فاطمه)، نقش عباراتي مانند يا علي مدد و استفاده از شكل دست چپ به عنوان سمبل اين پنج تن. (گويا در اين دست، مچ خدا، انگشت بزرگ حض محمد، اشاره حض علي، ميانه حض فاطمه، انگشتري و كوچك حسن و حسين را تمثيل مي كند).
نكته قابل ذكر ديگر تاكيد تركان علوي (قزلباش و يا اهل حق) بر كاربرد زبان تركي در مزارها و مراسم ديني شان است. اين نكته بر خلاف فرهنگ شيعيان امامي مي باشد كه به شدت تحت تاثير فرهنگ مذهبي فارسها قرار دارند. نوشتن سنگ مزارها به زبان تركي در ميان تركان علوي آزربايجان حتي در دوره پهلوي نيز بسيار رايج بوده است. يكي از نمونه هاي اينگونه سنگ قبرهاي تركي را غلامحسين ساعدي در كتاب ايلخيچي خود ذكر كرده است:
بير پرى پئيكر٬ ملك صورتلينيندير بو مزار
گؤر نئجه خاكييله يئكسان ائيله ييبدير روزيگار!
سنگ قبرها، اعلاميه هاي ترحيم و آگهي هاي فوت يك ترك، بايد به زبان تركي باشد
بنا به مشهور، پديده سنگ قبر به شكل امروزي آن نخستين بار از طرف موسويان باستان آغاز شده است. در آغاز سنگ قبرها عبارت از سنگهاي صاف (به تركي سال و يا ياسسي داش) بود كه برروي قبر انداخته مي شد. بعدها در طرف سر قبر (باش داشي) سنگهاي نقش دار (تيكيلي سوسلو داشلار) نصب شدند. در قرون اخير در بسياري نقاط در طرف پاي قبر (آياق داشي) نيز سنگي نصب ميشود. فرهنگ اسلامي در آغاز ساختن قبر هميشگي را گناه شمرده و تنها براي اينكه پس از دفن حيوانات وحشي جسدها را از خاك بيرون آورده و متلاشي نكنند، به گذاشتن سنگي برروي خاك مساعده شده است. اما اين قواعد در ميان تركها از رغبت و قبول برخوردار نشده و فرهنگ مزار تركي پيش از اسلام، پس از آن نيز ادامه پيدا كرده است. همچنين در فرهنگ اسلامي بي نوشته بودن سنگ قبرهاي بالا و پائين مقبول تر و مقدستر است. حتي در اين فرهنگ، سنگ قبرهاي اشخاص زاهد ترجيحا بدون نوشته است. در ميان تركان كوچنده نيز به عنوان يك اصل، مزارها بدون نوشته و به صورت تيكمه داش بوده اند. درج نوشته بر سنگ قبرها يكي از نتايج گسترش شهرنشيني است. پس از آن، در عهد دولتهاي تركي تنها سنگ قبرهاي جلادان بدون نوشته بود.
- آگهي هاي فوت، اعلاميه هاي ترحێم، تعزيه (ياس)، ختم و ... تركان مي بايد به زبان تركي باشد.
- سنگ قبرهاي تركان در هر كجاي كشور كه باشند، مطلقا مي بايست به زبان تركي نويسانده شوند. تركي نويسي سنگ قبرهاي تركان نمي بايد به آزربايجان جنوبي محدود باشد، تمام تركان در سراسر ايران مي بايد سنگ قبرها را به زبان ملي خود تركي بنويسند.
- مي بايد كه تمام سنگنوشته به زبان تركي باشد، نبايد به درج صرفا شعري تركي در سنگ قبرها بسنده شود
- در صورت مخالفت مسئولين با سنگ قبرهاي تركي، نبايد به راحتي از اين امر گذشت، بايد با تمام امكانات به اين محدوديت و ممنوعيت اعتراض كرد، از چنين محدوديتهائي به مراجع صالحه شكايت نمود و اين شكايتها را –حتي اگر اميدي به دادخواهي نيز نباشد- با جديت تعقيب كرد.
- محدوديتهاي دولت در نوشتن سنگ قبرهاي به زبان تركي مي بايد در گزارشهاي حقوق بشري انعكاس يابد.
سلجوقيان و ايرانيان قديم مي باشد و احتمالا سلجوقيان كه به شدت تحت تاثير ايرانيان بوده اند آنرا از ايشان اقتباس كرده اند.
- در صورت امكان مي بايد بخشي از نوشته هاي تركي- اقلا نام متوفي- به خط لاتيني تركي نيز نوشته شود
- در نوشته هاي تركي دقت فراواني بايد به درست نوشتن كلمات و املاء فونئتيك آنها مبذول داشت.
- در نوشته هاي تركي حتي المقدور مي بايد از بكار بردن كلمات فارسي و عربي رايج در فارسي اجتناب كرد.
- در آگهي هاي فوت، اعلاميه هاي ترحيم، و سنگ قبرهاي تركان مي بايد نام زنان و دختران، و نواده هاي مونث و،، نيز مانند مردان و پسران ذكر شوند.
- ايلايگون و يا تاريخها ترجيحا مي بايد هم به صورت شمسي (گونه ش ايلي) و هم ميلادي (دوغوش ايلي) حرفي و با ذكر ماه و روز عددي ذكر شوند.
- در صورت امكان مي بايد از سمبولهاي تركي و آزربايجاني در اعلاميه هاي ترحيم، آگهيهاي فوت و سنگ قبرها استفاده نمود مانند هلال ماه و ستاره، سه رنگ پرچم ملي آزربايجان، و كاربرد مجمسه هاي بالبال گونه در مزارها و...
آناتومي يك سنگ قبر تركي
١- ماه و ستاره [علامت اسلام و تركيت]، دست چپ [علامت تشيع]
٢- اولو تانرينين آدي ايله، تانرينين آديينان، هامي تانرييا قاووشاجاقدير.....
٣- هو الباقي، الحي، هو الحي، الخلاق، هو الحي الباقي، هو الخلاق الباقي، ياهو، هو، هوالمعين، آه من الموت [در باره دختران و زنان جوان]،...
٤- تانري قاليجيدير، تانري قالارقيدير، تانري منگيدير، تانري ديري و قاليجيدير، تانري ياراتقاندير، تانري ياراداندير، تانري كٶمه كچيدير،...
١-٥- باغيشلانميش [رحمتليك]، سويورقانميش [مغفوره]، اسيرگه نميش [مرحوم]، يارليقانميش
١-٦- حئيدر و فاطما اوغلو
١-٧- توغرول به ي گميچي′نين
١-٨- سون ائوي، سون يوردو
و يا
٢-٥- بورادا ياتيبدير [مدفوندور]
٢-٦- بيرجه قيزيميز، گنج اوغلوموز، سئوگيلي آناميز، وارليغيميز آتاميز، سئويملي ائشيم، ائويميزين بٶيويو، سايين باجاناغيميز...
٢-٧- جلال و فاطما قيزي
٢-٨- سونا خانيم قيليچخانلي
٩- دوغوم، دوغومو، دوغوم ايلي، دوغولدوغو ايل: گونه ش ايلي، .... دوغوش ايلي...
١٠- اٶلوم، اٶلومو، دونياسيني ده ييشدييي ايل، تورپاغا دوشدويو، كٶچدويو، اوچدوغو،..:
١١- [توركجه يازي-قوشوق (شئعر)]
١٢- روحونا فاتيحه، روحونا الفاتيحه، روحو اوچون فاتيحه، روحو اوچون الفاتيحه، فاتيحه ائحسان ائيله، ائيله روحوما فاتيحه، فاتيحه اوخويون روحونا، منه ائيله بير فاتيحه
١٣- [تاريخ، ايلايگون].... گونه ش ايلي، .... دوغوش ايلي
در سنگ مزارهاي تركي به جاي حادثه مرگ معمولا تعابير مجازي زير بكار مي رود: يوخ اولماق، يوخالماق، اوچماق، اوچاوارماق، اٶلمك، آيريلماق، گئتمك، كٶچمك، سولماق، سارارميش قورو يارپاق اولماق، تورپاغا دوشمك، اجل شربتيني ايچمك، اجل شربتيني ايچميشدير، اجلين اوخونا اوغراييبدير، گنج ياشدا اجلين آغينا دوشموشدور، اجل آمان وئرمه ميشدير، دونيانين گول باخچاسيندا بير قونچا ايكن اجل يئلي اونو خزان ائيله ميشدير، گنج ياشدا اجل پئيمانه سي دولموشدور، اجل نشترينه دوشموشدور ،...
در برخي از سنگ قبرها در باره شهيد اشعاري از محمد عاكيف نوشته شده است:
ائي بو تورپاقلار اوچون تورپاغا دوشموش عسكر
گٶيدن اجداد اينه ره ك اٶپسه او پاك آلني، ده يه ر
براي نمونه هاي ديگر به آخر اين نوشته مراجعه كنيد.
چند كلمه تركي مربوط به فوت و امور ديني:
تركان باستان به خدا تنگري، به مراسم خاكسپاري يوغ، به مزار قورقان، به سنگ مزار بالبال و خادمان ديني خود قام مي گفته اند. در زير معادل تركي چند كلمه مربوط ديگر در زبان فارسي آورده مي شود. شايسته است نويسندگان و شعرا و اهل قلم، كلمات اصيل تركي زير را به جاي كلمات فارسي دخيل در زبان تركي كه استقلال و هويت اين زبان را تهديد و مخدوش كرده است بكار برند:
مزار: سينSin ، سينهSinə ، سينلهSinlə . به نظر مي رسد تشابه كلمه تركي سين به معني مزار با كلمه سينوس لاتين به معني شكاف و شيار حادثه اي تصادفي است.
قبر، گور، مقبره: باساغاBasağa ، يئرچوYerçü ٬ توبلو(ق)Tubluq ، توپلوTuplu ٬ سٶكيSöki ، قومQom ، توكهTükə ، قوموا Qomva
مزار تاريك: تونه ريكTünərik ، تونهTünə ، تونه ره كTünərək ، قارايئرQarayer ، قارا دامQaradam ٬ قارا اورونQaraorun
مدفن: گؤموتGömüt ٬ گؤمه ج Göməc ٬ گؤمگه نGömgən ، گؤمدو Gömdü
تربه: قورقانQurqan
آرامگاه: ياتيرYatır
آرامگاه ابدي: منگي ياتيرMəngi Yatır ، اوركه ن ياتيرÜrkən Yatır (اوركه ن: هميشگي)
مرقد، بقعه: قورقان ائوQurqan Ev
قبرستان: اٶلولوكÖlülük ، سينليكSinlik ، سينلاقSinlaq ، سينلكSinlək ، گٶموتلوكGömütlük .
گوركن: گٶموتچوGömütçü ، سينچيSinçi
گوركني: گٶموتچولوكGömütçülük ، سينچيليكSinçilik
سنگ قبر: سالSal (سنگ مسطحي كه بر روي قبر گذاشته مي شود)
مجسمه قبر: بالبال Balbal
كتيبه سنگ قبر: سين يازيتيSin yazıtı
ستون يادبود، ستون مزار: تيكمه داشTikmə daş ، تيكيلي داشTikili daş
سنگ عمودي مزار: تيكيتTikit
سنگ سر مزار: باش داشيBaşdaşı
سنگ پاي مزار: آياق داشيAyaqdaşı
مرگ: اٶلوم Ölüm
اجل: قارايازي، قارادوهQaradəvə ، قاراچيخينQaraçıxın ، قارايولQarayol
جنازه: اٶلوكÖlük
نعش: اٶلوتÖlüt
مرده: اؤلوÖlü
پارچه ابريشمي روي قبر: ائشيكEşik
تابوت: قاپساقQapsaq ، قابيرجاقQabırcaq
تخته حمل تابوت: سالاجاSalaca
ولادت، متولد ...: دوغومDoğum ، دوغوموDoğumu ، دوغوملوDoğumlu
وفات، فوت: اٶلوموÖlümü ، اٶلومÖlüm
فرزند ....: .... اوغلوOğlu ، .... قيزيQızı
عزا: ياسYas
تعزيه: ياس تٶره نيYas Törəni
مرثيه: ياخيمYaxım ، ياخماYaxma ، آغيتAğıt ، آغي Ağı(آغيت: ذكر محاسن و نيكي هاي متوفي و الم و حرمان ناشي از دست دادن وي به شكل منظوم و طبق مقامي مشخص، بيشتر از طرف زنان در مرگ اشخاص مشهور و يا آفات اجتماعي گفته مي شد. از مشهورترين آغيتهاي تركي، آغيت آلپ ار تونقا است).
نوحه: ساغوSağu (ساغوها كه در مراسم يوغ گفته مي شده اند متناسب با خصوصيات متوفي بوده اند).
نوحه خوان: سيغيتچيSığıtçı ، ساغيتچيSağıtçı
مويهگري: اوخشاما Oxşama
مراسم عزاداري: ياس تٶره نيYas Törəni
اعلاميه فوت، آگهي مرگ: اٶلوم دويوروسوÖlüm Duyurusu ، اٶلوم بيلديريسيÖlüm Bildirisi
ترحيم: يوغYuğ ، قوْراقQoraq ، اه يله شيمƏyləşim
مجلس ترحيم: يوغ تٶره نيYuğ Törəni ، اه يله شمهƏyləşmə
شركت كنندگان در مجلس ترحيم: يوغچوYuğçu
مرحوم: سويورقانميش Soyurqanmış
رحمت كردن: سويورقاماقSuyurqamaq
رحيم: سويورقانSuyurqan
مرحوم، مرحومه: اسيرگه نميشƏsirgənmiş ، باغيشلانميشBağışlanmış ، سويورقانميشSuyurqanmış
مغفرت، آمرزش: يارليغاماقYarlıqamaq
مغفور، مغفوره: يارليقانميشYarlıqanmış
مهربان: سئويتلي Sevitli پدر مهربان: سئويتلي آتاSevitli Ata
فداكار: اٶزوئريلي Özverili ، يولوقچوYoluqçu
بزرگ خاندان: اوسون بٶيويوUsun Böyüyü ، اوسونون باشيUsunun başı
پدر بزرگوار: اولو آتاUlu Ata
محترم، گرامي: سايينSayın ، سايقيلي Sayqılı
روحت شاد، روحش شاد: تيني -تينين سئوينجلي اولسون! Tini Tinin Sevincli Olsun
روح: اٶزوت Özüt، سونه Süne، قوتQut ، سور سالقين Sür Salqın، تين Tın، كٶرمٶس Körmös، يولا Yula، اٶزقونوق Özqonuq
آگهي، اعلان، اعلانيه: دويوروDuyuru
اعلاميه، اطلاعيه، بيانيه: بيلديريBildiri
آگهي ترحيم: يوغ دويوروسو Yuğ Duyurusu
ابراز همدردي: باش ساغليغي دويوروسوBassağlığı Duyurusu .
اعلاميه ي تشكر: ساغ اولون دويوروسوSağolun Duyurusu
خانواده: اوسون Usun
خانوادههاي داغدار : ياسلي اوسونلارYaslı Usunlar
اقوام: قودالارQudalar
خويشاوندان، فاميلها: ياسونلارYasunlar
بازماندگان: قالانلارQalanlar
نزديكان: ياخينلارYaxınlar
آشنايان: تانيشلار Tanışlar
داغداران: ياسليلار Yaslılar
دوستان: يولداشلارYoldaşlar ، آرخاداشلارArxadaşlar
همسايگان: قونشولارQonşular
وابستگان:
منسوبين:
شادروان:
ناكام:
مجلس ترحيم زنانه: قادينلار اوچون يوغQadınlar üçün yuğ ، قادين اه يله شمه سيQadın Əyləşməsi
وصيت: توتروقTutruq ، توتسوقTutsuq
وصيت كردن: تۇتورماقTuturmaq
ميراث: قاليتQalıt ، آنديرAndır
ايمان آوردن: بۆتمك Bütmək
دين: بۆته م Bütəm
ديني: بوته مسه ل Bütəmsəl
مذهب: كيرتينKirtin
طريقت: سوره ك Sürək
بيدين: بوته مسيز Bütəmsiz
بادين: بوته مليBütəmli
ديندار: بوتگون Bütgün
مٶمن : بۆتگه نBütgən
بنيادگرا: كٶكدنچيKökdənçi
بنيادگراي ديني: كٶكدن بوته مچي Kökdən Bütəmçi
روحاني: بوته م ارBütəmər ، تويينToyın ٬ قارادونلو Qaradonlu
حكومت روحانيان: بوته م اركBütəmərk
ماخذ: چيخاقÇıxaq
الهيات: تانري بيليمTanrı bilim
خطاى شرعى: آرينچيArınçı ، يازيقYazıqlı
گناهكار: يازيقلىYazıqlı
خطاى عرفى، جرم: سوچ Süç
حضرت: ائديزEdiz
كافر: اٶرتگه نÖrtgən
مكان مقدس: يئگ ائوYegev
زيارتگاه: گٶروشگهGörüşgə
زيارت: گٶروشGörüş
مسجد: يوكونله كYükünlək ، يوكونجلوكYükünclük
مناره: سيوره نSivrən
منبر: تومسهTümsə
محراب: سوناقSunaq
امام جماعت: قانشارداQanşarda
وضو: يوآرينYuarın (يو.+آرين.)
وضو گرفتن: يوآرينماق Yuarınmaq
غسل: چيم آرينÇimarın (چيم.+آرين.)
غسل كردن: چيم آرينماق Çimarınmaq
اذان: اۆنده Ündə
موذن: اونده چي Ündəçi
اذان گفتن: اونده مكÜndəmək
امام: باشراBaşra
مرجع تقليد: يانسي چيخاغيYansı Çıxağı
مقلد: يانسيق Yansıq ، يانساقYansaq
نماز: يوكون Yükün، يوكونجYükünc
سجده: يوكنوYüknü
قربان: آداقAdaq
بدعت: قوندارتي Qondartı
بدعتگزار: قوندارتان Qondartan
روسري اسلامي: بورگو Bürgü
تلرانس٬ مدارا، تسامح، تساهل: دؤزونDözün
تلرانت: دؤزونلو Dözünlü ٬ دؤزگونDözgün
سكولاريزم: بونداليق Bundalıq
سكولار: بوندالي Bundalı
لائيسيسم: ائلدنليكEldənlik ، ائلدن اركEldənərk
لائيك: ائلدنEldən ، ائلدنچيEldənçi
تئوكراسي، حكومت ديني: اوغان ارك Uğanərk
تئوكرات: اوغان ار Uğanər
سپيده، شفق، سحر: دان Dan
نماز صبح: ائرته يوكونوErtə Yükünü
نماز ظهر: اٶيله يوكونوÖylə Yükünü
نماز عصر: ايكيندي يوكونوİkindi Yükünü
نماز مغرب: آخشام يوكونوAxşam Yükünü
نماز عشاء: ياتسي يوكونوYatsı Yükünü
غرب: باتيBatı
مغرب: گون باتارGünbatar
غروب: باتسيقBatsıq ، گون باتيشي Gün Batışı
شرق: دوغوDoğu
مشرق: گون دوغارGündoğar
طلوع: دوغسوقDoğsuq ، گون دوغوشوGün Doğuşu
سال شمسي: گونه ش ايليGünəş İli
سال قمري: آيسال ايلAysal İl
سال ميلادي: دوغوش ايليDoğuş İli
سال هجري: كٶچسه ل ايلKöçsəl İl
هفته: يئدديجه Yeddicə
دوشنبه: باشگۆن Başgün
سه شنبه: توْزگۆن Tozgün
چهارشنبه: اوْدگۆن Odgün
پنج شنبه: اوْرتاگۆنOrtagün
جمعه: يئيگۆنYeygün
شنبه: ائلگون Elgün
يكشنبه: آراگۆنAragün
ژانويه: اوْجاق آيي Ocaq
فوريه: بوْز آيي Boz
ژوئن: چيچك آيي Çiçək
جولاي: اوْراق آيي Oraq
مه: كؤچ آيي Köç
مارس: يئلين آيي Yelin
آوريل: قێرآچان آيي Qıraçan
آوگوست: بيچين آيي Biçin
سپتامبر: سيخمان آييSıxman
اكتبر: اكيم آيي Əkim
نوامبر: اۇلوسوْيوق آيي Ulusoyuq
دسامبر: آرالێق آيي Aralıq
سنگ قبرهاي تركي ميراثي است كه از ما به فرداهايمان خواهد ماند.
سنگ مزارهاي تركان، هم به لحاظ ساخت و طراحيشان و هم از جنبه نوشته هاي تركي بر روي آنها، منعكس كننده دنياي دروني، ذوق و تفكر انسان ترك است. از آنها مي توان سرنخهائي در باره هويت و شخصيت متوفا بدست آورد. سنگ قبرها، گاهي اوقات منعكس كننده يك تاريخ، يك مويه، و بسياري اوقات نيز پژواكي غمناك و تلخ از زبان متوفي است. با خواندن هر سنگ مزار مي توان به دنياي دروني متوفي و بازماندگانش، جهانبيني آنها، و حتي به پرتره عمومي خانواده، شهر، اجتماع و يا دوره وي، به چيزهايي كه آنها اهميت مي داده اند پي برد. اينها بسيار بيشتر از يك سنگ قبر صرف بودن، آئيينه تمام نماي درك تركان از زندگي نيز مي باشند. اينها منبعي براي علوم اجتماعي، سند و در عين حال خارقه اي هنري مركب از سخن و نقش در آغوش طبيعت اند. در اين سنگ مزارها، آداب و رسوم و سنن نيز جاي خود را دارند. مانند گذاشتن سرپوش بر مزار مردان، گلها و يا جواهرات گوناگون پيشاني و گردن بر مزار بانوان و دختران كه نشان از لطافت و ظرافت آنها دارد، و يا گذاردن دوواق بر تابوت و ساختن سنگ قبر دختران جوان فوت كرده به شكل دوواق، و يا حك كردن غنچه گل شكسته شده بر آنها. ظرافت و عمقي كه در سنگ مزارهاي تركان ديده مي شود، اين ادعا كه تركان صرفا ملتي جنگجويند را باطل مي سازد.
قبرستانهاي ثروتي بزرگ، حاوي اسناد تاريخي و آثار هنري فراوان مي باشند. سنگ قبرها اوراق تاريخند، صفحه هاي ادبيات و كتابهاي كتابخانه اي سنگي اند كه از گذشته به امروز رسيده اند. به طور خلاصه قبرستانها يك موزه و سنگ قبرها نيز يادبود كساني كه در آنجا آرميده اند، و دليل براي اثبات وجود آنهايند. سنگ مزارهاي تركان ايران و آزربايجان نيز مي بايد به عنوان اثاري هنري و قبرستانهاي ترك و آزربايجاني مي بايد به شكل موزه هاي روباز تلقي شوند. از همين روست كه از طراحي سنگ مزارها، تا نقش و نگارهاي حك شده بر آنها و متون و اشعار تركي شان همه مي بايست مانند گذشته - علاوه بر اطلاعات شخصي در باره كسي كه در آن مزار آرميده است- در باره هويت ملي او، وطن آزربايجاني و ملت ترك نيز معلومات دهند.
اهميت و ارزشهاي فرهنگي كه در سنگ مزارها نهفته است اخيرا از طرف تركان ايران كشف شده است. و به موازات آن انفجاري در نوشتن سنگ قبرها به زبان تركي در سراسر آزربايجان بويژه استانهاي مركزي، آزربايجان غربي، زنجان و تهران مشاهده مي شود. در زير نمونه هائي از سنگ قبرها كه به زبان تركي نوشته شده اند آورده مي شود:
بوتونويله توركجه يازيلميش، آي اولدوزلو اٶرنه ك بير سين داشي-اورمو
[آي اولدوز]
هامي تانرييا قوووشاجاقدير
آزربايجان´ين گنج ميللييتچي شاعيري
اسماعيل كريم زاده اصل
ذولفعلي اوغلو
دوغوم گونو: ٢١-٨-١٣٦٠
دونيا ده ييشمه سي: ١١-١٢-١٣٨٣
ان سونوندا اٶلومدور سئوگيليم
ايسته ر
ييرتيجي اللرده اولسون
ايسته ر
گٶزلرينين ايسلاق ياتاغيندا
ان سونوندا اٶلومدور سئوگيليم
اولو تانرينين آديله
گنج حكيمليك اٶيره نجيسي اشرف خانيم ذاكري´نين سون ائوي
دوغوم گونو: ٩-١٢-١٣٤٨
اٶلوم گونو: ١٦-٢-١٣٧٣
سن ده ايسته ردين ايشيقلانديراسان ائل يولونو
اولان اينسان ييخيلاندا توتاسان ساغ سولونو
الده ميفتاح-ي فضيلت چاليشيردين بلكه
آچاسان درده گيريفتار اولانين ال قولونو
اوستومه اسدي يامان يئل، نئجه كسدي خولومو
قيشا دٶنده ردي يازيم، قازدي قوپارتدي كولومو
ائل اوبا چوخ دا گليب آغلاييب اسكيلتدي غميم
ولي من چوخ سئويره م سنسيز اولاندا اٶلومو
آتاسي: حجه اله ذاكري
اولو تانري آديله
دورج ايچينده بير دوردانا ياتيبدير
مووج ايچينده بير خوش سونا ياتيبدير
سٶزون دوزو، ملك اينسان جيلدينده
بوردا بير مئهريبان آنا ياتيبدير
رحمتليك
ميسيرقانلي عليخان به يگ و به يگيم قيزي
خانيم عذرا سعيدي
كمالي´نين
سون ائوي
دوغوم: ١٣٠١، اٶلوم: ٢٨-١-١٣٧٢
) سون يوردو (
مرحوم مشهدي براتعلي مجيدزاده نين هميشه ليك ائوي
١٢٥٢ شوواليندا اردبيلين ٦ آغاجليغي نير قصبه سينده دوغولوب
و ١٣٨٧ هيجري محررمين اون دٶردونده اولو تانري رحمتينه قاووشدو
ائي دده گره ك آغلاييم
سن اوچون ااوره ك داغلاييم
بو فلك بيزي آييردي
اونا بير ده بئل باغلاييم؟
حکیم تئلیم خانین مزارداشی-مرغئي-ساوه- آزربايجان
حکیم تئلیم خان´ین مزارداشی 85/5/13 ده مرهغئی کندینده کند آغ ساققاللارینین تشببوثو ایله و تئلیم خان´ین شئعرلری اوزره چالیشان موهنديس امیری به یین ایش بیرلییی ایله یئنیله نیبدیر.
سين داشی يازيتي:
بيله نلر بيلسينلر٬ من تئليم خان´ام
بيلمه يه نلر بيلسين٬ گؤوهره م٬ كانام
ساكين-ي مرئغئي´ه م٬ اصل توركمان´ام
گزه گزه بو جاهاندان گليره م
تئیمور خان اوغلو
حکیم تئلیم خان
دوغوم ایلی: 1126 گونه ش ایلی (ه.ش)
اؤلوم ایلی: 1209 گونه ش ایلی (ه.ش)
اؤلكه ميز عراق´دير٬ شهريميز ساوا
مزله قان چاييندان گؤتوردوم هاوا
عاشيقلار دردينه ائيله ره م داوا
من طبيبه م٬ هيندوستان´دان گليره م
پاورقيها:
(١)- میللی شورا-چهار شنبه 9 آبان- اورمو نیوز: نیروی انتظامی اورمیه در طرحی جدید فشار به گروههای موسیقی آزربايجانی در شهر اورمیه را افزایش داده است. واحد نظارت بر اماکن عمومی و واحد اطلاعات نیروی انتظامی با احضار مسئولین گروههای موسیقی آزربايجانی شهر اورمیه به آنان اعلام كرده اند که حق شرکت در مراسم های عروسی را ندارند و بعد از اخذ مجوز از نیروی انتظامی می توانند به کار خود ادامه دهند. در این جلسه توجیهی از تمامی گروهها تعهد گرفته شده است که سرودها و مارشهای ملی آزربايجان در مراسم های عروسی نباید نواخته شود، از طرف دیگر کلیه مدیران تالارهای عروسی از راه دادن گروههای موسیقی بی مجوز منع شده اند.
نیما دستان هنرمند رقص آزربايجانی که در موسسه "باریش" اورمیه به فعالیت و آموزش رقص آزربايجانی پرداخته و در مراسمها و کنسرتها شرکت میکند از سوی نیروی انتظامی احضار و شدیدا به وی اخطار داده شده است که دیگر حق پوشیدن لباس سنتی آزربايجانی در مراسمها را ندارد و اگر این رویه ادامه یابد، بازداشت خواهد شد. لازم به ذکر است که در عروسیهای شهر اورمیه سرودهای ملی آزربايجان نواخته شده و هنرمندان رقص آزربايجانی به ایفای هنر می پردازند.
(٢)- http://toponimler.blogspot.com/2007/09/4-4.html
(٣)- مثلا در خبري گفته مي شود: ميللي شورا: میراث تاریخی تورکان آزربايجان یکی پس از دیگری نابود می شوند. سنگ قبرهاي قاجاري كوهدشت تخريب شد. سنگ قبرهاي اين گورستان تاريخي بودند. روي اين سنگ قبرها نقشي از صحنههاي شكار، جمعي از زنان، رقص مردان و بسياري نقوش حيواني و انساني ديده ميشدند. گورستان تخريب شده طي ساليان دراز و از طريق يك فرهنگ مردمي به وجود آمده بودند كه نگهداري از آنها بسيار مهم بوده است. اين گورستان هرچند ارزش تاريخي نداشته اما داراي ارزش مردم شناسي است.
(٤)- http://qum-az.blogspot.com/2007/07/blog-post_09.html
(٥)- دكتر ض. صدر، روزكّار نو، شماره يِ آذر ١٣٧٥ ٬ ص ٦٨
(٦)- در ضرورت زدودون گرد و غبار فارسي از چهره تابناك تركي آذربايجان
http://www.turkiran.com/b167-sozumuz1.htm
براي خواندن مطلبي در باره ضرورت اجراي مراسم ديني شيعيان ترك به زبان تركي به نوشته زير مراجعه كنيد: توركلر و گونئي آزربايجان`ين ديني تٶره نلرينين ديلي توركجه اولماليدير.
http://www.yurd.net/ARTT/2007/01-03.htm
(٧)- http://www.35000000.info/habergoruntule.asp?bolum=973
ضميمه: اشعاري از سنگ مزارها
----------------------------
لاچين اوغرونا
افكار قارچييئف (١٩٧٠-١٠-٠٢، ١٩٩٤)
آغلا آنام آغلا
قوي گٶزياشينلا مزاريم اوستونده گوللر سولانسين
ائله بير نعره چك تيتره سين يئر گٶي
غفلت يوخوسوندان خالقيم اويانسين
داغلارين قوينوندا آچان گول ايديم
سورمايين آ دوستلار، واختسيز سولموشام
آزاد ائتمك اوچون آزربايجان`ي
من وطن يولوندا شهيد اولموشام
----------------------------
سوس يوخلايير!
----------------------------
زييارتدن موراد دوعادير
بوگون منه، يارين سنه دير
----------------------------
بير چيچك ايديم دونيادا
آچانمادان قيريلديم
----------------------------
آغلارسا آنام آغلار
اٶزگه سي يالان آغلار
----------------------------
جاهاندا كيمسه قالماز، جومله فاني
قالير ايتامينا آه-و فغاني
----------------------------
عاقيبت سن ده گليرسه ن بو صيراطين باشينا
حضرت-ي آدم كيمي گيرسه ن هزاران ياشينا
كيمسه يه باقي دئييلدير بو جاهان ظيلل-ي خيال
غفلت ايله آلدانيب مئيل ائتمه قلب نققاشينا
عاقيبت اولسان گره كدير سن ده مٶحتاج-ي دوعا
اوخو بير قاچ فاتيحه، بخش ائيله دين قارداشينا
ائي برادر باخ منه، يئتمه ز مي هئچ عيبرت سنه؟
شمع-ي ناميم بير نيشان اولدو مزاريم داشينا
----------------------------
بير گول-ي دونيا ايديم اصلينده من
ايشته قوندوم خاك-ي قبره من ده تن
بير وفاسيز، اصلي يوخ دونيا ايميش
ائيله ديم كام آلمادان ترك-ي وطن
هاردا قالدي بونجا آلاييشلاريم
اون سكيز ياشيندا گييديكده كفن
من غريبه م، گلديم ائي ربب-ي غفور
مغفيرت قيل مني، لوطف ائيله سن
----------------------------
بو مزارلار درس-ي عيبرت يئرلري
غفلتي آت، گٶر اٶلومو، اٶلومو
گٶر نيشانسيز ياتان سولطان ارلري
قولاغين آچ، دوي اٶلومو، اٶلومو
جان ملكه يي تسليم آلميش جانلاري
معمور ايكن ويران اولموش خانلاري
هم چوروموش تورپاق اولموش تنلري
سٶيله شيرلر، بيل اٶلومو اٶلومو
----------------------------
يا رب بو نه اٶلوم، نو ناصيل ظولوم
آه ديييب ده آغير باشلار آغلايير
چيچه يي بورنوندا، سولان بو گولوم
تورپاغا قاريشان ساچلار آغلايير
جان دايانير مي بئله بير زارا
قالدي قييامته منده كي يارا
دور مزارچي، قازما وورما مزارا
سن گٶرمه زسين داشلار آغلايير
اٶتمه بولبول اٶتمه باغلار ياسليدير
بوگون آردانوشدا چايلار ياشليدير
قالان بير كرمدير، گئده ن آسليدير
اووالار، يايلالار، كٶشكلر آغلايير
افكاري سن غمسيز قالمازسين بير گون
اورتادا بير تابوت، بو ناصيل دويون
هر كيمين اوزونه باخدييسام بو گون
چكيلير اوره كلر، ايچلر آغلايير
(افكاري)
----------------------------
بيز دونيادان گئده ر اولدوق
قالانلارا سلام اولسون
بيزيم اوچون خئيير دوعا
قيلانلارا سلام اولسون
اجل بوكه بئليميزي
سٶيله تمه يه ديليميزي
خسته ايكن حاليميزي
سورانلارا سلام اولسون
تنيم اورتايا آچيلا
ياخاسيز گٶمله ك بيچيله
بيزي بير آسان وجهيله
يويانلارا سلام اولسون
صيلا وئريله قصديميزه
گئده ر اولدوق دوستوموزا
ناماز اوچون اوستوموزه
دورانلارا سلام اولسون
آشيق يونوس سٶيله ر سٶزون
ياش دولدورور ايكي گٶزون
بيلمه يه نلر نه يي بيلميش
بيله نلره سلام اولسون
----------------------------
گلدي گئچدي عٶمروم منيم
شول يئل اسيب گئچميش كيمي
هله منه شٶيله گلدي
گٶزوم يوموب آچميش كيمي
ايشته بو سٶز حاق تانيقدير
بو جان گٶوده يه قونوقدور
بير گون اولا چيخا گئده
قفسدن قوش اوچموش كيمي
بير خسته يه واردين ايسه
بير ايچيم سو وئردين ايسه
يارين آندا قارشي گله
حاق شارابين ايچميش كيمي
يونوس ائمره بو دونيادا
ايكي كيشي قالير دئرلر
مگر خيضير ايلياس اولا
آب-ي حيات ايچميش كيمي
----------------------------
بير چيچك ايديم دونيادا
آچامادان قيريلديم
----------------------------
ياشاديم دونيادا من ده بير موددت
ائتديم باجارديقجا نئچه نصيحت
مقصديم وئرمك ايدي دوز يولو نيشان
آللاها تاپشيريب گٶچدوم دونيادان
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home