نامههاي تركي در موزههاي دنيا
نويسنده: دنيز سينور
ترجمه: زهره وفايي
متون به زبان تركي باستان - اويغور به تعداد بسيار وسيعي از گذشته به ما رسيدهاند كه براي ما غير قابل باور است كه حتي افراد تحصيل كردة آن عصر هم آيا ميتوانستند تمامي آن متون را بخوانند يا نه؟
برقراري ارتباط بوسيله مكاتبه بايد شامل دو شرط خاص باشد: نويسنده و خوانندة آن نامهها بايد هر دو به يك زبان و الفباي آن آشنا باشند. در آسياي مياني در سالهاي بسيار پيش اين شرايط در ميان مردم وجود نداشت. بواسطة وسعت فراوان كشورهاي فوق، وجود چندين مليت و قوميت در محدودة يك كشور، باعث گرديده بود كه زبانهاي متعددي در آن واحد با فاصلة جغرافيايي نه چندان دور نسبت به امروز، وجود داشته باشد. در طول زمان برخي از زبانهاي قومي از بين رفتهاند. متكلمان به آن زبانها تحت فشار گروه حاكم و يا گروه اكثريت مجبور به ترك زبان خود گرديدهاند. دلايلي تاريخي وجود دارد كه تنها در آسيا صدها زبان مختلف وجود داشت كه بسياري از آنها محو گرديدهاند بدون آنكه حتي يك اثر ثبت شده از خود بجاي گذارند. برخي از آنها هنوز هم تكلم ميشوند كه فهم آنها براي زبان شناسان هم مشكل است.
در اوايل قرن نوزدهم در منطقة ‹‹خين چانگ›› متني سربي كشف شده است كه به هفده زبان نوشته شده است. بسياري از اين زبانها سالهاي سال مورد استفاده بودهاند. در آن روزها هم نياز به داشتن زباني واحد جهت برقراري ارتباط حس ميگرديد. هرچند كه براي مردم تكلم به چند زبان در آن واحد مقدور بود اما آموزش كودكان نيز بعنوان مسئله اصلي مدنظر بود. در آسياي مياني اين مشكل با راه چارة ترجمه حل گرديد. ترجمه در آن سالهاي دور براي اقوام ساكن آسياي مياني تنها حكم انتقال كلام را داشت و تنها كار اين بود كه آنچه را كه ميشنوند عيناً انتقال دهند. اصول ترجمه همين است اما آنها از حركات دست و صورت نيز كمك ميگرفتند. حتي آنها ميتوانستند متني را به يك زبان بخوانند و به زباني ديگر بنويسند. آشنايي با فرهنگ و اخلاق يك قوم مستلزم آشنايي با زبان آن قوم بود
و اين را مردمان آن عصر آسياي ميانه بعنوان يك اصل ميدانستند . و اين قدرت و توانايي بود كه دولتهاي چند مليتي آن را همواره با خود حمل مينمودند.
افراد اندكي در آن دوره تحصيل كرده بودند و در كشورهايي كه محل مطالعة ماست هنوز هم ايجاد ارتباط با مكالمه مقام اول را دارد و در اين راستا آثار مكتوب اندكترند. در ميان اين متون از نوع تك زبانه هم ديده ميشود كه در ميان چند قوم قابل فهم بود. متون به زبان تركي باستان - اويغور به تعداد بسيار وسيعي از گذشته به ما رسيدهاند كه براي ما غير قابل باور است كه حتي افراد تحصيل كردة آن عصر هم آيا ميتوانستند تمامي آن متون را بخوانند يا نه؟ وجود چند قوم پيچيدگي زباني را بدنبال دارد و احساس نياز به ارتباط اين پيچيدگي را حل مينمايد. گاه اتفاق ميافتاد كه نويسندة يك متن علاقمند بود كه مخاطبان بيشتري را داشته باشد. قبل از صنعت چاپ اينگونه متون بر روي سرب و فلزات و سنگ حكاكي ميشد و در محلي نصب ميگرديد كه قابل خواندن براي اكثريت باشد. چنين نوشتههايي در آسياي مياني به وفور يافت ميشود كه به چند زبان نوشته شدهاند. جالبترين نمونه در ‹‹قارا بال قاسون›› در مغولستان امروزي موجود ميباشد.
اين اثر در اوايل قرن 8 ميلادي حكاكي شده است. متن آن يك قانون تجاري اويغوري است كه از سه كتيبه و سه زبان تشكيل مييابد: متن اويغور (كه همان تركي باستاني است) و بعنوان متن اصلي كتيبه است. نوشته بعدي سغدي است كه زباني ما بين چيني و آرامي است و سومي تانقوت است. نمونه جالب ديگر كتيبة شش زبانة چويانگ چين است كه در ‹‹ هيست›› در سال 1345 م نوشته شده است. زبانهاي آن عبارتند از : اويغور - مغولي - چيني - سانسگريت - تبتي و تانقوت . از اين نمونهها ميتوان دريافت كه چرا خانها و حاكمان آسياي مياني با چنين زبانهايي به يكديگر نامه مينوشتند. آنها يا خود تحصيل كرده و با سواد بودند و يا در سرايهاي خود مترجمان زبدهاي را به كار ميگرفتند. اولين نكتة مورد توجه در يك نامه ديپلماتيك نوع الفبا و زبان آن بود. در اين بين به نامه سفيد ترك ‹‹ مانيا خ›› ميتوان اشاره كرد كه به امپراطور ژوستنين دوم (بيزانتين سال 568 م) نوشته است و زبان آن نامه ‹‹ اسكن تيان›› است و آن زبان عوام يونان است. متاسفانه ما از اين نامه بيش از اين اطلاعاتي نداريم.
مشكل ديگر در مكاتبات ديپلماتيك پيدا كردن مترجم بود. و نتيجه آن چنين شد كه در سال 1267 م وقتي كه پاپ كلمنت چهارم كسي را پيدا نكرد كه نامة خان ترك ‹‹ ايلخان آباقا›› را بخواند. (خان ترك زبان ايران) لذا جواب پاپ به وي اين شد كه نامه را به زبان لاتيني كه زبان عامة اروپائيان و مسيونرهاي مذهبي است بنويسد و اين كار در سفارت آباقا چندان مشكل نبود. در ابتداي قرن سيزده ميلادي خانهاي ترك منطقة آسياي ميانه قصد عبور به اروپاي شرقي را نمودند، اين تصميم نوشتن نامههايي را به دنبال داشت. مجموع اين نامهها به عنوان ارزشمندترين اسناد در موزهها نگهداري ميشوند: نامة خانهاي ترك زبان به سران ممالك اروپايي. يك نامه به زبان لاتيني وجود دارد كه نويسندة آن ‹‹ دومنيكهن فريدر›› است كه ‹‹ جوليان ›› نيز ناميده ميشود وي در اين نامه اطلاعات جمعآوري شده درباره تركها را به ‹‹ شاه به لا›› شاه مجارستان مينويسد و از حركت اردوي يك خان بزرگ ترك (احتمالاً ‹‹ خان بزرگ قويوق) در حدود سال 1237 ميلادي - ماه دسامبر وي را مطلع ميسازد. تنها متن لاتين اين نامه نگهداري ميشود. جوليان مينويسد : نامه به لحن شاهانه است و به لهجة تاتار، لذا شاه مجار كسي را پيدا نكرد كه آن نامه را بخواند و ترجمه نمايد. اما زماني كه ما از منطقه مشرك نشين (غيرمسيحي نشين ) جامانيا عبور ميكرديم كسي را يافتيم كه آن را براي ما بخواند. البته خود مجارها از الفباي لاتين استفاده ميكردند اما آنها دست به دامن «جو مانز» نامي شده بودند كه تركي ميدانست و مينوشت . اين نشان ميدهد كه در ميان اقوام بيگانه هم كساني علاقمند به يادگيري زبان تركي بودند. اما تنها خواندن متن دليل بر فهم موضوع نميشود. لذا براي فهم متن بايد فرد تحصيل كردهاي كه به قوانين و الفاظ خانهاي ترك آشنايي داشت پيدا ميشد. نامه در حقيقت يك اولتيماتوم نظامي بود. در جواب نامه ‹‹ فرانسيس فريدر جان پائولوي كارپين›› بعنوان سفير از جانب پاپ چهارم در سال 124 م به دربار خان ترك فرستاده ميشود. خان زماني كه ميخواست نامهاي به پاپ بنويسد از كارپيني پرسيد: آيا در دربار پاپ كسي ميتواند روسي يا فارسي يا مغولي بخواند؟ راه چاره در اين ديده شد كه نامه به مغولي نوشته شود سپس كلمه به كلمه به لاتيني ترجمه گردد. نامه بعد از ترجمه مجدداً بررسي شده و به روم ارسال گرديد. خوشبختانه متن نامه فوق بوسيله راهب ‹‹ ساليه بند›› حفظ گرديد و سپس به دربار خان بزرگ عودت داده شد. متن اصلي اين نامه در سال 1920 مفقود گرديد!
نامه در حقيقت طومار مانندي بود كه به زبان اويغوري نوشته شده بود، بسيار با دقت و خوانا، كه هم براي خانهاي ترك و هم براي اويغورها قابل فهم بود. شروع نامه با كلماتي كليشهاي بود كه معمولاً نامههاي خان بزرگ با آن شروع ميشد: ‹‹ اولوتانري آدي و گوجي له كي دايما ياشايان دير - اولكه لر ودريالارخاني - بئيله بويورور كي … ›› و نامه ادامه مييافت با جملاتي از اين رديف. موضوع نامة دعوت خان بزرگ ‹‹قويوق›› است از پاپ چهارم و تمامي حاكمان غرب جهت حضور در سراي خاني و پرداخت ماليات و شنيدن دستورات خان. و اينكه اگر آنها از دستور وي سرپيچي نمايند وي به آنها به ديدة دشمن خواهد نگريست. همچنين سفارش در حفظ جان و مال تركهايي كه در مجارستان و اروپا مشغول تجارت هستند. نوشتن چنين دستورهايي باعث تهييج مردم و در نتيجه قتل سفيدخان در مجارستان گرديد. در نامهاي ديگر خان بزرگ مينويسد:از مكاني كه آفتاب در آن طلوع ميكند تا جايي كه غروب مينمايد همگي سرزمينهاي تحت سلطه ما هستند و اگر خداوند چنين اراده نميكرد چه كسي ميتوانست آن را تضمين نمايد!
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home