"مهدعليا گوهرشادآغا بيگم" دختر "امير غياث الدين ترخان تيمورى"، بنيانگذار مسجد گوهرشاد
مسجد گوهرشاد؛ بنيانگذار و موقوفات آن
مهدعليا، گوهرشادآغا يا گوهرشاد بيگم از اشراف زنان خراسان بوده است. وى زنى بسيار باتمكّن، باوقار، خردمند، باثروت و بااحتياط بود كه به كثرت رحم و اطعام و انعام و صدقات و خيرات و مبرات موصوف و در حسن تدبير و سياست و حيا، مقامى والا داشت. به گفته مرحوم حاج ملاهاشم خراسانى در كتاب منتخب التواريخ: مخدره گوهرشادآغا مسلما شيعه بوده و در كمال اخلاص و حسن عقيده مسجدى را در مشهد مقدس بنا نهاده، ومى توان گفت، كه اين مسجد مقدس قديمى ترين مسجد موجود شيعه در اين ناحيه است.
وى به سال 780 هـ.ق ديده به جهان گشوده است و در روز نهم رمضان سال 816 هـ.ق در سن هشتادويك سالگى بر اثر وسوسه جمعى ، ميرزا سلطان ابوسعيد بن سلطان محمد بن مير انشاه بن امير تيمور كه برادرزاده شاهرخ بود در هرات فرمان قتل او را داد و سرانجام، وى را به شهادت رساندند و پيكرش را در مدرسه گوهرشاد كه خود، آن را ساخته بود در هرات، كنار مزار شوهرش به خاك سپردند. پسرش، ميرزا بايسنقر نيز در اين مدرسه، در جوار قبر مادر و پدرش مدفون گرديده است.
پدر گوهرشادآغا، امير غياث الدين ترخان است كه يكى از امراى عهد تيمورى بوده، و در جنگهاى بزرگى شركت داشته و چنگيزخان او را ـ ترخان ـ كرده بود. ترخان يا آغاجى يا آغجى ، عنوان منصب خاصى در دستگاه امراى ماوراِءالنهر وخراسان بوده است كه صاحب اين منصب، واسطه ميان سلطان و رعيت بوده، و به خاطر حشمت و نفوذى كه داشته، بدون التزام به رعايت نوبت و رخصت، نزد سلطان بار مى يافته است، اصولاً در دوره مغول، براى متصدى عنوان ـ آغاجى ـ غالباً لقب ـ ترخان ـ tarxan را به كار مى برده اند.
به نقل جوينى : ترخان، آن بوَد كه از همه مؤونات معاف بوَد و در لشكر كه باشد، هر غنيمت كه يابد، وى را مسلم باشد، و هرگاه كه خواهد در بارگاه بى اذن و دستورى درآيد، و وى را لشكر و مرد و مركب و تجملات چندان كه در حد و حصر نيايد....
مادر گوهرشاد آغا، بانو خان زاده بيگم است كه در ماه رجب سال 814هـ.ق در مشهد مقدس وفات كرده و در جوار مرقد مطهر حضرت رضا(ع) مدفون گرديده است.
همسر گوهرشادآغا، اميرزاده شاهرخ بن امير تيمور گورگانى مى باشد كه در روز پنج شنبه چهاردهم ربيع الثانى سال 779 هـ.ق متولد ودر سال هشتصد وپنجاه هـ.ق در شهر رى درگذشته كه جنازه اش را به هرات حمل نمودند و در مدرسه گوهرشاد آغا دفن گرديد، دوران سلطنت شاهرخ چهل وسه سال بوده است.
فرزندان گوهرشاد آغا: اين بانوى محترمه داراى دو پسر بوده است؛ يكى به نام: ميرزا ابراهيم يا ابراهيم سلطان كه در ماه شوال سال 796هـ.ق متولد و در ماه شوال سال 837 هـ.ق درگذشته و پسر ديگر گوهرشاد ـ آغا به نام، ميرزا بايسنقر بود كه در سال 802 هـ.ق متولد شده و در سال 837 هـ.ق درگذشته است.
پسران گوهرشاد آغا هنرمند بوده اند: هر دو پسر اين بانوى بزرگوار به حسن خط و ساير كمالات ممتاز بوده اند بدين شرح:
ميرزا بايسنقر، خوش طبع و هنرمند و هنرپرور بود ودر خط ثلث، سرآمد خطاطان محسوب مى شد. در كتابخانه اش پيوسته چهل نفر از خوشنويسان و تذهيبكاران و نگارگران مشغول كتابت و تذهيب و تصوير بوده اند. كتيبه پيش طاق مسجد گوهرشاد مشهد به خط ثلث از همين ميرزا بايسنقر پسر گوهرشادآغا است كه در بيست سالگى آن را نوشته و از قدرت و قوت قلم، معجزه اى به يادگار گذاشته است در اين مسجدى كه از بناهاى مادرش مى باشد. همچنين، كتابت بزرگترين قرآن موجود كه طول هر صفحه آن دو ذرع ونيم و عرض آن يك ذرع و دو گره است و به خط محقق، از جمله آثار ارزنده او است كه هم اكنون برخى از صفحات آن در كتابخانه آستان قدس و كتابخانه آقاى على اصغر مهدوى در تهران موجود است و نگارنده اين سطور موفق به زيارت آن شده است.
ترتيب شاهنامه و الحاق مقدمه معروف بايسنقرى بر آن توسط همين اميرزاده در سال 829 هـ.ق صورت پذيرفته است.
بايسنقر ميرزا دوستدارترين و بانى زيباترين مكتب كتابسازى در ايران بوده است، و در هيچ دورانى به اندازه زمان او نسخه هاى نفيس و زيبا نوشته و تصوير نشده است، به طورى كه كمتر كتابخانه اى در جهان هست كه از كتاب هاى بايسنقر نسخه اى در آن يافت نشود.
جذب هنرمندان: اين اميرزاده توجه خاصى به هنر نشان مى داد و هر كجا كه هنرمندى سراغ داشت، با اجلال و تعظيم، او را به كارگاه خود جذب مى كرد، با آن كه در هرات، صحافان و جلدسازان استاد به هم مى رسيد، مع ذلك، به آنان اكتفا نكرده، در تبريز، استاد قوام الدين مجلد تبريزى كه در صحافى و هنرهاى جلدسازى به غايت اشتهار داشت و صيت شهرت او به هرات نيز رسيده بود، را از تبريز به هرات آورده در كتابخانه گماشت و مورد توجه قرار داد. وى در صحافى انواع هنرنمايى مى فرمود از جمله، معرق را كه تا آن عهد وجود نداشت، ابداع كرد. معرق سازى ، نخست، با اصطلاح آن روز منبت جلد خوانده مى شد. غير از او، استاد ولى الله سميعى نيشابورى ، سيف الدين نقاش و احمد بن محمود كمال مذهب، از آن جمله بوده اند.
پسر ديگر گوهرشادآغا، نواب ميرزا سلطان ابراهيم بن ميرزا شاهرخ برادر ميرزا بايسنقر به غايت مستعد و هنرمند و فاضل بود و نيكو مى نوشت و فضلى به كمال داشت و از مولانا پير محمد شيرازى تعليم گرفت.
هم اكنون قرآنى به خط نسخ بسيار عالى از ميرزا سلطان ابراهيم در موزه كتابخانه آستان قدس رضوى موجود است به شماره 414 كه آن را در سال 827 هـ. ق نوشته است و در همين سال وقف بر روضه منوره حضرت رضا (ع) كرده است. در آخر اين قرآن آمده:
كتبه اضعف عبادالله الرحمن ابراهيم سلطان بن شاهرخ بن تيمور گوركان عفا الله عنهم، فى سنة سبع وعشرين وثمانماية الهجرية... .
هم چنين، كتيبه سنگى به خط ثلث سه دانگ عالى با رقم ( كتبه ابراهيم سلطان) بر سر در مدخل صحن ميرعلاءالدين در شيراز موجود است. قاضى ميراحمد گويد: ميرزا سلطان ابراهيم بن ميرزا شاهرخ آيه: اِنَّ اْلمُتَّقينَ فِي جنَّاتٍ وَ نَهَرٍ، فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقتَدِرٍ را به خط ثلث بر سنگى نوشته به تبريز فرستاد تا سنگتراشان كنده به شيراز برده، بر در دكان عمارتى كه وى در ميان صحن مسجد جامع بزرگ شيراز كه در زمان سامانيان احداث يافته و ميرزا آن عمارت را در شهور سنه عشرين و ثمانمايه ساخته[است]، نصب نموده....
كتيبه هاى مدارسى كه در شيراز در آن ايام، خود، احداث نموده مثل: دارالصفا و دارالايتام، به خط او بوده و در عمارت بقعه ظهيرى نيز به خط ميرزا است و در صفحه مقبره شيخ العاشقين، شيخ سعدى شيرازى غُفرله، اين غزل به خط آن بى بدل بر ازاره آن، به كاشى تراشى مسطور است:
به جهان خرم از آنم جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست
نـه فلك راست مسلّم نه ملك را حـاصل آن چه در سرّ سويـداى بنى آدم از اوست
شادى و غـم برِ عارف چه تفاوت دارد ساقيا باده بده شـادى آن كاين غم از اوست
پادشـاهى و گدايى برِ ما يكسـان است كه بدين در همه راپشت اطاعت خم ازاوست
سعديـا گر بكنـد سيل فنا خانـه عمـر دل قوى دار كه بنياد بـقا محـكم از اوست
و در شهور سنه خمس وثلاثين و ثمانمايه نوشته و مصحفى به قطع دو ذرع در طول و يك ذرع و نيم درعرض نوشته (نظير آن چه برادرش بايسنقر نوشته است) و وقف بر مزار بابا عماد الدين لطف الله نموده است.
ميرزا سلطان ابراهيم ، هم چون برادارش، ارباب فضل واستعداد را دوست مى داشت و با ايشان محشور بوده، از جمله: اعلم المورخين، مولانا نور الدين لطف الله المشتهر به حافظ ابرو هروى ، متوفى 834 هـ.ق در زنجان ، كه تاريخ موسوم به زبدة التواريخ بايسنقرى به اسم ميرزا بايسنقر نگاشته، بعد از رحلت بايسنقر به شيراز رفته و در خدمت ميرزا سلطان ابراهيم ميرزا بود. هم چنين، عمدة الفضلا، مولانا شرف الدين على يزدى متوفى 853 هـ. ق نيز در خدمت ابراهيم سلطان در شيراز بود و تاريخ ظفرنامه را به عنايت و رعايت نواب ميرزا ابراهيم سلطان و پرتو التفات و همراهى جمعى كثير از فضل و ارباب استعداد كه در آن اوان در آن مكان به واسطه نوشتن تاريخ مجتمع بودند نوشته است.
هرمان اته گويد: ميرزا ابراهيم سلطان پسر شاهرخ با رنج زيادى ، كليه مصالح و مواد مربوط به زندگى تيمور را به فارسى و تركى جمع آورى و مقايسه و تدوين كرد و براى انشا و تحرير تحويل شرف الدين على يزدى داد.
خواندمير مى نويسد: ميرزا ابراهيم سلطان به وفور مكارم اخلاق و محاسن آداب و تربيت اهل فضل و هنر و رعايت هنرمندان دانشور، از ساير سلاطين دودمان صاحب قرآن ظفر قرين، امتياز تمام داشت و در باب تقويت امور شريعت بيضا و ترويج مهام ملت غرّا، همواره علَم سعى و اهتمام مى افراشت و كتاب بلاغت آيات ـ ظفرنامه ـ كه خامه هيچ كس از اهل فضل، هرگز، چنان تأليفى در سلك انشا نكشيده، به يمن التفات آن خسرو فرخنده صفات، به عرصه ظهور رسيد و اشرف الفضلا و ابلغ الفصحا، مولانا شرف الدين على يزدى را به سبب تصنيف آن نسخه شريف به نوعى منظور نظر انعام و احسان گردانيد كه صيت آن در اطراف آفاق مشهور گرديد.
اين بود نمونه اى از دانش پرورى وتربيت اهل فضل و هنر توسط دو پسر گوهرشاد آغا.
آثار مهدعليا، گوهرشادآغا
چنان كه اشارت رفت، شخص مهدعليا گوهرشادآغا نيز به هنر و دانش پرورى مشتهر بود، پيوسته گروهى از ماهرترين مهندسين، استاد قوام الدين شيرازى معمار بوده است. از جمله آثار گوهرشادآغا:
1 ـ مسجد جامع مهد عليا گوهرشاد بيگم: در هرات است كه در غايت نزاهت و تكلف و نهايت عظمت ولطافت است وهر جمعه در آن مقام لازم احترام، جمعيت تمام دست مى دهد و به رفعت و وسعت مزين و محلّى است.
2 ـ مدرسه و خانقاه مهد عليا گوهرشادآغا: در هرات كه به حيله تكلف و به انواع زيب و زينت مُحلّى و آراسته و به وفور فسحت و كثرت متانت از اكثر بقاع اين بلده جنت صفات ممتاز و مستثنى است و در اين اوقات چهار نفر از علماى پسنديده صفات در آن بقعه فايض البركات به درس و افاده قيام مى نمايند و از موقوفاتش به حظى وافر محظوظ و بهره ور مى گردند. خواندمير نام چند تن از استادان برجسته اين مدرسه را ياد كرده است، از جمله: مولانا كمال الدين مسعود شروانى ، متوفى به سال 905 هـ.ق كه اعلم علماى خراسان و مدرس اين مدرسه بوده است و خواجه عبد الرحمن اوحد. آغاز احداث بناى اين مدرسه كم نظير يا بى نظير به وسيله گوهرشادآغا در سال 820 هـ.ق بوده است و در سال 841 يا 836 هـ.ق بناى آن به اتمام رسيده است و در كنار آن، كتابخانه و بيمارستان ومهمانسرا نيز احداث كرده است. اين مجموعه فرهنگى توسط گروهى از معماران برجسته به رياست استاد قوام الدين شيرازى معمار، ساخته شده است و خطاط مشهور، موسوم به جعفر جلال هروى ، خطوط كتيبه هاى آن را نوشته و استاد ميرك هروى ، آن ها را تذهيب و تزيين نموده است. در زير گنبد اين مدرسه، شوهر مهد عليا گوهرشادآغا و خودش و پسرش بايسنقر ميرزا مدفون گرديده اند.
3 ـ مسجد جامع گوهرشاد: در مشهد مقدس رضوى (ع) واقع شده است و يكى از مهمترين بناهاى دوران شاهرخ است كه در جنوب حرم مطهر(ع) قرار دارد. گوهرشادآغا اين مسجد را در سال 812 هـ.ق شروع به ساختن كرده است و به موجب تاريخى كه در كتيبه ايوان مقصوره و به خط پسر گوهرشادآغا ـ ميرزا بايسنقر ـ نوشته شده است اين بناى باشكوه در سال 812 هـ.ق به انجام رسيده است. لكن گويا چند سال پس از اين نيز كار ساختمان ادامه داشته است. اين مسجد در زمينى به مساحت 8798 متر مربع كه 6048 متر مربع آن زيربنا و 2750 مترمربع ديگر، مساحت صحن مسجد است، ساخته شده و داراى چهار ايوان و دو گل دسته و يك گنبد مى باشد، ايوان طرف قبله مسجد معروف به ايوان مقصوره است كه از بزرگترين ايوانهاى اين مسجد است با ارتفاع 25 ذرع با مقرنس كارى و كاشى معرق براق تزيين شده، اطراف محراب آن كتيبه اى از كاشى معرق به خط ثلث، نقر شده است، ارتفاع گنبد 41 ذرع و ارتفاع هر يك از دسته ها نيز 41 ذرع مى باشد، بر پيشانى ايوان مقصوره، كتيبه اى به خط ثلث جلى از بايسنقر پسر گوهرشادآغا است كه از شاهكارهاى هنر خطاطى به شمار مى رود، ديگر كتيبه ها به خط محمد رضا امامى است. اغلب كاشى كارى ها وتزيينات اين مسجد در سالهاى 1053 و 1087 و 1111 هـ.ق و پس از آن ، صورت پذيرفته است.
ساختمان مسجد گوهرشاد در مشهد رضوى (ع) زير نظر استاد قوام الدين شيرازى متوفى به سال 844 هـ.ق از مهندسين برجسته و نامور خراسان و هرات، ساخته شده است.
حافظ ابرو، متوفى به سال 833 هـ.ق در توصيف او مى گويد: استاد قوام الدين در صنعت طيّانى واحِد ما لَهُ ثانِيُّ.( طيان به معنى گل گر، صنعت گل كارى نوعى گچ برى ظريف بوده است كه در ساختمان ها به كار مى رفته است.)
قوام الدين شيرازى در بناى رصدخانه الغ بيگ در سمرقند دست داشته است. خواندمير گويد: (استاد قوام الدين معمار شيرازى قدوه مهندسان زمان و مرجع معماران دوران بود و از جمله آثار آن استاد نادره، كار در دارالسلطنه هرات [براى ] عمارات عالى جناب مهدعليا گوهرشادآغا، است. حكايت مشهور است و بر السنه و افواه مذكور كه نوبتى حضرت خاقان سعيد، به سبب عمارتى از استاد قوام الدين رنجيده، مدت يك سال او را رخصت درآمدن به بارگاه عالم پناه ارزانى نداشت، و چون استاد، در علوم نجوم نيز ماهر بود، تقويمى استخراج كرده بعد، از آن كه اجازت ملازمت يافت، آن را تقديم كرد...).
موقوفات جامع گوهرشاد
مهدعليا گوهرشادآغا پس از اتمام بناى مسجد گوهرشاد در مشهد مقدس در تاريخ نيمه رجب سال 829 هـ.ق رقباتى را وقف اين مسجد كرده است كه تفصيل آنها را نگارنده اين سطور در طرح تحقيقاتى خود نگاشته است.
توليت اين موقوفات را با اولاد واقفه (گوهرشادآغا) قرار داده بطنا بعد بطن، و در صورت انقراض اولاد واقفه با اولاد شريعت پناه على حميدى علوى مشهدى رضوى ، و در صورت انقراض اولاد ذكور و اناث علوى مزبور، توليت با يكى از صلحا سادات عظام مشهد باشد.
مصارف موقوفات بانو گوهرشاد آغا
1 ـ از مجموع درآمد رقبات، يك عشر، حق التوليه متولى .
2 ـ يك عشر ديگر براى كاركنان و ضابطان و عمال و معمار بقاع.
3 ـ مابقى درآمد صرف عمران و آبادى مسجد گوهرشاد گردد.
4 ـ مازاد درآمد بر ارباب وظايف كه در ذيل اشاره مى شود:
5 ـ وظيفه امام جماعت نمازهاى پنج گانه، ساليانه100/1 كپكى و 20 خروار گندم.
(كپك يا كبك نام فرزند تووا از خانان مقتدر فرغانه است كه بين سالهاى 1326 ـ 1318 ميلادى ماوراءالنهر را متصرف شد و براى خود دربارى ترتيب داد. او كسى بود از ميان خانان مغولى كه به نام خود سكه زد و با استفاده از سكه هاى ايرانى ، به نام خود سكه هاى يك درهمى (3/1 مثقالى ) و يك دينارى (شش درهمى ) زد و رواج يافت. اين سكه ها در زمان تيمور و جانشينانش به نام سكه هاى كپكى مشهور شد. زبدة التواريخ: 1ظ86.)
6 ـ وظيفه خطيب، ساليانه مبلغ 100 كپكى نقد و مقدار 10 خروار گندم.
7 ـ وظيفه مصدر ( مأمور انجام كار، گماشته) و وظيفه معرف خوش خوان كه روز جمعه و دوشنبه هر هفته يك جزو يا بيشتر قرآن بخوانند براى واقفه(؟) نقد كپكى و پنجاه خروار غله بالمناصفه. (معرف به معنى آن كه نزد قاضى و سلطان، مردمان را شناساند، يا آن كه در مهمانى ها و ماتمها، نام و شغل هر واردى را به آواز بلند به قصد تعريف گويد. در اين وقفنامه گويا مراد مسئول تبليغات روز جمعه و نمازجمعه و... باشد.؟)
8 ـ وظيفه حفاظ خوش خوان كه در روز جمعه و دوشنبه هر هفته يك جزو يا بيشتر قرآن بخوانند، ساليانه مبلغ 2100 كپكى و 50 خروار غلّه بالمناصفه.
9 ـ وظيفه موذنان، ساليانه نقد مبلغ 600 كپكى و 62 خروار غلّه بالمناصفه.
10 ـ وظيفه فراشان، ساليانه نقد مبلغ 1600 كپكى وبيست خروار گندم و جو.
در صورتى كه از درآمد رقبات موقوفه چيزى اضافه آمد با صلاحديد متولى ، به زوار حضرت رضا(ع) از صلحا واعراب مكه و مدينه و مسافران بدهند.
پس از تنظيم وقفنامه مهدعليا گوهرشادآغا گروهى از خيرخواهان بر اين مسجد بزرگ جهان تشيع املاكى را وقف كرده اند كه در كل تا تاريخ اول سال 1373 خورشيدى تعداد پانزده سند وقفى پديد آمده است، بدين شرح:
1 ـ وقفنامه جماعت بوژمهران در جمادى الثانى 1111 هـ. ق كه 34 واقف حدود 200 رقبه از زمين و باغ ميمى و مشجر و توتستان و دالستان مثمره وغيرمثمره و مجرى المياه وغيره را وقف اين مسجد كرده اند و توليت آن را با متولى جامع گوهرشاد قرار داده اند و يك عشر بعد از اخراجات لازمه را حق التوليه تعيين كرده اند تا عوايد حاصله از اين موقوفات صرف فرش و روشنايى مسجد جامع گوهرشاد بشود.
اين وقفنامه، اصل است و به صورت طومار مى باشد كه با خط نسخ و نستعليق زيبا نگارش يافته است. در كل شامل 338 سطر 5/15 سانتى مترى مى باشد. طول اين وقفنامه سه متر و شصت سانتى متر و عرض آن 24 سانتى متر.
سطر نخستين با طلا و عناوين با شنگرف، كاغذ سمرقندى ، لبه وقفنامه، تيماج قهوه اى .
برخى از لغات و اصطلاحات مندرج در اين وقفنامه
1 ـ بوژمهران: نام يكى از روستاهاى اطراف نيشابور است بخش قدمگاه، هشت كيلومترى شمال باخترى قدمگاه و چهار كيلومترى شمال راه عمومى نيشابورـمشهد.
2 ـ باغ گاه: محل باغ، محوطه اى كه نوعا محصور است و در آن اشجار مثمره و غيره، غرس و زراعت كنند.
3 ـ تخم افشان، تخم افكن: در هر هكتار زمين، مقدار ده من گندم، معادل سى (30) كيلوگرم بذر يا به اصطلاح محلى ، تخم گندم كاشته مى شود كه عرفا مساحت زمينهاى زراعى را بر اين مقياس تعيين مى كنند، مثلا: اگر ظرفيت زمينى بيست من = شصت كيلوگرم بذرافشان باشد، آن زمين دو هكتار يا بيست هزار متر مربع خواهد بود.
4 ـ توتستان: توت زار، اسم مركب است، يعنى جايى كه درختان توت در آن زياد باشد.
5 ـ جريب: واحد مساحت است، يك جريب: مساوى است با يك هكتار يا ده هزار متر مربع.
6 ـ چال بازه، (چل بزه) مسيل، يا مسير رودخانه بى آب را گويند.
7 ـ دالستان: يعنى جايى كه درختان بى ثمر در آن زياد غرس شده باشد. اين درختان بيشتر از خانواده سفيدار وچنار هستند.
8 ـ دالوار اِشن: نام درختى است از تيره سفيدار.
9 ـ عَربى دوز: يعنى دوزنده عربى كه نوعى از پاافزار است كه تمام پا را مى پوشاند و آن را اجلاف ولايت مى پوشند.
2 ـ در غرّه ماه رجب سال 1116 هـ.ق، حاج محمد رضا تاجر اردستانى ساكن مشهد مقدس، هشت شبانه روز آب از قنوات عليا وسفلاى قريه ى اسحاق آباد نيشابور را وقف مسجد گوهرشاد كرده است تا عوايد آن صرف روشنايى و فرش و تعميرات اين مسجد شود و توليت آن را با ناظر مسجد گوهرشاد در هر عصرى قرار داده است و يك عشر از درآمد آن را پس از مصارف لازم، حق التوليه قرار داده است، اين وقفنامه داراى سى وهفت مهر و تأييديه است كه متوليان يا علماى برجسته مشهد آن را تأييد كرده اند. اولين مهر مربوط به واقف است در سال 1116 هـ. ق و آخرين مهر از آن حاج ميرزا عسكرى ابن ميرزا هدايت الله ابن ميرزا محمد مهدى شهيد حسينى مشهدى متوفى به سال 1280 هـ. ق مى باشد.
3 ـ در روز دهم ماه صفر سال 1140 هـ. ق خواجه محمد اكبر ولد حاج محمد شفيع اسحاق آبادى و ورثه حاجى مير معين الدين، محمد جان ولد، محمد صالح كربلايى و محمدعلى ولد حاج محمد اسحاق آبادى ، در كل يازده طاق و يك دانگ از قنات اسحاق آباد عليا و سلفى و خان بازق را وقف كرده اند تا عوايد آن صرف روشنايى و بورياى مسجد حاج محمد صادق در قريه اسحاق آباد و باقى آن، به مصرف روشنايى و بوريا و ساير مصرف مسجد جامع مشهد برسد. حق التوليه، يك عشر و حق النظاره، نيم عشر است.
4 ـ در ذيقعده سال 1166 هـ.ق ، محمد ابراهيم بيكا مختارى بيات، ربع مزرعه دشديش، از بلوك اسحاق آباد نيشابور و شش هفتم از نصف مزرعه ى دولت آباد كلان، بلوك درب قاضى و يك طاق ونيم از مدار دوازده سهم آب قريه فوشنجان، بلوك مازول با اراضى وصحارى را وقف مى كند بر مسجد جامع گوهرشاد مشهد كه عوايد آن، صرف تعميير و روشنايى و وظيفه فراشان و بوريا و تطهير و تنظيف و ائمه جمعه و جماعت اين مسجد بشود. يك عشر از درآمد حاصله، از آن ناظر املاك مزبور است كه ارشد ائمه مسجد گوهرشاد است و به صيغه حق التوليه آن، يك عشر را اخذ و تصريف نمايد و اگر سالى از سال ها مازادى بر مخارج نام برده داشت، صرف صلحاى مستحقين شود، به اين صورت، از كل عوايد، يك عشر، حق ناظر و يك عشر از مابقى ، خرج مصالح مشهد، شهر نيشابور و بقيه خرج مسجد گوهرشاد شود.
5 ـ در ماه ربيع الثانى سال 1169 هـ.ق سيد ميرزا ومير محمد رضا ومير محمد ابول، نه قطعه باغات دالستان و محوطه هاى مزرعى در قريه ى ازغد، بلوك اردمه از بلوكات مشهد را وقف مسجد گوهرشاد كرده تا به مصرف تعميرات وروشنايى ومرمت و وظيفه حفاظ و غيره و طلاب علوم دينى شود. توليت با ناظر مسجد گوهرشاد. يك عشر، حق التوليه و يك عشر، حق النظاره.
6 ـ در تاريخ 29 محرم سال 1240 هـ.ق خالق وردى و شيرعلى شوريابى ، همگى مجرى المياه و مزرعه ميناآباد (ميركاكا) از بلوك تاغنكوه، بخش فديشه نيشابور را، بر مسجد گوهرشاد وقف كردند، تا از عوايد آن حصير و چراغ مسجد جامع و تعمير و ساير مصارف ضرورى شود. توليت با حاكم شرع.
7 ـ در تاريخ 1294 و 1300 هـ.ق ، عبد الكريم ناظر مستشار الملك سه چهارم از مزرعه گوندوك و نصف قنات و نيمى از مزرعه ى سياسك و دو باب دكان در بازار مشهد را بر مسجد گوهرشاد وقف كرده تا به مصرف روضه خوانى در مسجد گوهرشاد و ناهار خدمه اين مسجد برسد و توليت با ميرزا محمد پسر واقف و اولادش وحق التوليه يك عشر بعد از وضع مخارج لازمه مى باشد.
8 ـ در تاريخ 26 رمضان سال 1315 هـ.ق، حاج سيد عبد الله، متولى مسجد جامع گوهرشاد، يك ربع از يك باب دكان واقع در حاشيه خيابان عليا، نزديك كوچه چهارباغ را وقف مى كند، تا عوايد و درآمد ان، تلاوت قران نمايد و توليت آن، با اولاد واقف و پس از انقراض با متولى شرعى مسجد گوهرشاد باشد و حق التوليه، يك عشر است.
9 ـ و در تاريخ 26 رمضان سال 1315 هـ.ق ، همان حاج سيد عبدالله، متولى مسجد جامع گوهرشاد، حسب الوصايه عمه اش، همسر قوام التوليه، يك باب منزل واقع در كوچه زير نقارخانه را وقف روضه خوانى كرده و توليت با اولاد واقف و پس از انقراض با متولى مسجد گوهرشاد است و حق التوليه، يك پنجم از عوايد ملك مزبور است.
10 ـ در هيجدهم رمضان سال 1315 هـ.ق حاجيه آغا شاهزاده خانم، همسر حاج سيدعبدالله، متولى مسجد گوهرشاد و دختر سهام الملك، از جانب حاجيه بى بى شمس الحاجيه، همسر عطاءالله خان تيمورى ، يك باب دكان درحاشيه خيابان عليا، نزديك كوچه سياه آب پايين خيابان وقف مى كند، تا عوايد ان را صرف زيارت نجف و كربلا و مشهد و تلاوت قران بنمايند و توليت آن را با شوهرش كه متولى مسجد گوهرشاد بود و اولاد او قرار داده است و حق التوليه، يك پنجم است.
11 ـ در محرم سال 1322 هـ.ق خسرو ميرزا ملقب به برهان الملك، دو باب دكان در كوچه سياه آب پايين خيابان وقف مى كند، تا از عوايد آن در مسجد گوهرشاد و بعد از او هركس كه متولى جامع گوهرشاد باشد قرار داده وحق التوليه، يك عشر مى باشد.
12 ـ و در جمادى الاولى سال 1323 هـ.ق بانو امّى خانم، دختر آقا بهاءالدين ابردهى ، نصف از يك باغ ميمى و مشجر واقع در ابرده را وقف كرده است تا منافع ان صرف كليه مخارج مسجد گوهرشاد شود و توليت را با متولى مسجد مزبور در هر زمان قرار داده است.
13 ـ و در اول سال 1336 هـ.ق، ميرزا صدرالدين نجدالسلطنه، مزرعه شهر كهنه جلگه رخ، از توابع تربت حيدريه خراسان را وقف مى كند، تامنافع آن صرف مقبره واقف و روضه خوانى در مسجد گوهرشاد و خريد پوستين براى زوار امام رضا(ع) و فقرا و كتابخانه مسجد گوهرشاد شود. و يك عشر درآمد حاصله را به سه قسمت تقسيم مى كنند، دو قسمت سهم متولى و يك قسمت ديگر سهم ناظر است.
14 ـ و بالاخره در تاريخ 1373 هـ.ق، برابر با 1332 شمسى ، حاج سيد سعيد طباطبايى نائينى ، يك باب منزل در مشهد و يك قطعه باب باغ در ابرده سفلى و دو سهم از دروازه سهم مزرعه هاشم آباد تبادكان و پنج هزار جلد كتاب خطى و چاپى را وقف مى كند تا از درآمد حاصله صرف تلاوت قرآن و روضه خوانى در مسجد گوهرشاد زيارت حضرت رضا(ع) و خريد كتاب و صحافى و اصلاح كتاب شود و توليت آن را با متولى جامع گوهرشاد قرار داده است.
15 ـ نگارنده اين اسطور، وقفنامه اى را در پشت صفحه اول كتاب مكارم الكرائم، ترجمه مكارم الاخلاق طبرسى ،چاپ سنگى ، سال 1367 هـ.ق، برابر با 1327 خورشيدى ، ديدم كه اين كتاب به اهتمام مرحوم حاج سيد سعيد طباطبايى نائينى چاپ شده است.
گرچه، اين وقفنامه مربوط به مسجد گوهرشاد نيست، ولى ، چون از همان واقف مذكور در فوق است، در اين جا به ان اشاره مى كنم: حاج سيد سعيد طباطبايى نائينى در سال 1364 هـ.ق چهار دانگ از مزرعه جديدالاحداث سعيد اباد در نائين و يك باب منزل در محله گلبهار اصفهان و يك باب منزل در كوچه شيخ محمدتقى مشهد و يك دانگ از مزرعه هاشم آباد در دو فرسنگى مشهد و چهار طاق از مزرعه ى ده نار كاشان با كاروانسرا و قهوه خانه و قنات جعفرآباد را وقف كرده است بر ارحام فقير واقف و روضه خوانى و زيارت و نماز و روزه و توليت با واقف واولادش: نسلا بعد نسل قرار داده است.
نوشته دكتر محمود يزدى مطلق (فاضل)
برگرفته از فصلنامه فرهنگ خراسان/ شماره سوم و چهارم، پاييز و زمستان 1380
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home